کلا در بهترین شرایط ما در مورد جزئیات بی اهمیت زندگی فکر می کنیم که حق انتخاب داریم و با آن خوشیم. و بعد اینقدر در این خوش بودن خودمان غرق می شویم که بعد فکر می کنیم چقدر مختار هستیم زندگیمان خوب شود! و اصلا نمی دانیم که چقدر فاکتور هایی بود که ما نمی توانستیم درباره شان کاری بکنیم. نمی توانستیم پدر مادر کشور دین و حتی جنسیت خود را انتخاب کنیم.

من از آن روز که در بند توام ,آزادم. ای دل بیا که ما به پناه خدا رویم . تو این شرایط من تصمیم گرفتم کارای دیگه ای که میشه انجام داد هرچند تو اولویت نیستن رو انجام بدم. هر چیزی که بوی خونه و خونواده رو بده. امروز کارنامه ی انگلیسی کارشناسی ام با پست دی اچ ال به دستم رسید. به کوردینیتورمون سپرده بودم وقتی رسید با ایمیل خبرم کنه. الحق که از هرکسی مهربان تری.

جلسه در ۵ بخش برگزار شد. هدف این بود که حرفهای چند نفر با سرنوشتها و راههای متفاوت را بشنویم و از حرفهایشان در راستای پاسخگویی به دغدغهها و سوالات ذهنیمان sampleگیری کنیم.

د لق ما بود که در خانهی خ م ار بماند. د لق ما بود که در خانهی خ م ار بماند. در جستجوی معنا برای زندگی. اصلا حسین جنس غمش فرق می کند. ورود از درب پشتی آزاد است. تو هم جزو یکی از همین حادثه های خرداد باش. درد داره بگن شما ها بودین که انقلاب کردین تا .