Date Range
Date Range
Date Range
رفتار من عادی ست . رفتار من عادی است اما نمی دانم چرا این روزها از دوستان و آشنایان هر کس مرا. مثل همیشه ساکت و آرام . این روزها تنها حس می کنم گاهی کمی گنگم. گاهی کمی گیجم حس میکنم از روزهای پیش قدری بیشتر این روزها را دوست دارم. بعد از آن هم رفتم.
ح رف مرا تنها از خ ودم بشنو. دیگر چه می خواهند از سر متلاشی شده! این طوفانهای هرزه ی بی واهمه. چگونه می توان متولد شد! وقتی زمان آبستن مرگ است و زمین خون بی گناهان را سر می کشد. می کوبند سرت را به صخره بی آنکه بدانی جرم صخره چیست! سلاخی می کنند سرت را. و استخوانهایت خرد می شود زیر چکمه های استدلالشان. یک تولد یک مرگ! دست ه.
از خواندن تمام خبر ها تنم بسوخت. از گفتن تمام غزل ها دلم گرفت. در انتظار تا که بگیرم خبر ز تو.
یک وقت خسته نشوی و بروی ماه دیگری شوی هیچ کس به اندازه من نمی تواند آسمانت باشد! تو فقط ماه من بمان. یادته یادگاری نوشتی رو دیواری. که من و دوسم داری و تنهام نمی زاری. حالا می خوایی بری من و بزاری تنها. منم بدون تو می شم بی خیال. نه که گ له کنم نه اصلا گ له ای نیست. تو رو بدرقه می کنم با چشم های خیس. هر کسی واسه خودش یه خدایی داره. نه که نفرینت کنم نه این رسم روزگاره.
اگر صورتک از روی خویش برداری. که فصل عمر تو هم روز و شب زمستانیست. 25 سال پیش خدا منو لایق زمینی شدن دونست. و از روح خودش در من دمید. یکسال دیگه هم با تمام خوبیا و بدیاش گذشت. یکسال دیگه هم مثل سالای قبل گذشت و این گذر زمان ناراحتم کرد. خدایا کمکم کن تا به بهترین نحو از لحظاتم استفاده کنم. امروز همه کائنات رو به عشق دعوت کردم.
شیرین ترین روزهای زندگیم روزیست که فقط آنجا باشم ای وطن. به مناسبت ماه مبارک رمضان. پیش از اینها فكر می كردم خدا. خانه ای دارد كنار ابرها. مثل قصر پادشاه قصه ها. خشتی از الماس خشتی از طلا. پایه های برجش از عاج وبلور. بر سر تختی نشسته با غرور. راه کله جو از اینجا میگذرد! .
اگه یه روز تابوتم رفت رو شونت به دل نگیریا! فقط همین یه بار ازت بالاترم. بقیه عمرم خاک زیر پاتم! دل نوشته ای تقدیم به تمام رفقای با حال و با مرامی که دارم. تا آخر عمر خاک زیر پای همشونم. در ضمن این نوشته مخاطب خاصی نداره و میتونه از طرف من به همه شما دوستای خوبم باشه البته به جز بعضیا! یک کلبه ی جنگلی.
توهم حیرت در هیچ و پوچ هستی. سروده ها و دل نوشته های ا. هنگامی که انسان به انسانیت رسد. و عقل به کمال آید. و روشنایی چشم را نوازش کند. که تو در آن بودی. و این ما بودیم که با دانش. تو را به روشنی رساندیم. در خواب شدیم و لحظه ی فجر گذشت.
اون قربونیه فقرشه من قربونیه شهوتم! اون پول نداشت و خب راه آلتشو خیلی زود تر از من پیدا کرد من پول داشتم. اگه از دست این مرد به دست اون مرد گشتم.
9642; Je sais plus quoi faire.
MMM- - - - - MMM. MMM- - M- - MMM. MMM- - - - - MMM. MMM- - - - - MMM. EEEE- - - - -. EEEE- - - - -. EEEE- - - - -. EEEE- - - - -.