بر اين دل نا اميد باران باريد. شب آه بدي كشيد باران باريد. تا آمدم از فاصله ها بنویسم. از چشم خدا شديد باران باريد. غم آمد ه در سكوت تنهايي من. در حسرت لحظه هاي رؤيايي من. من ماهي كوچكي كه عاشق شده بود. يكباره شكست ت نگ شيدايي من. شب آمد و اين سكوت تنهايي و من. آن ماهي كوچكي كه عاشق شده بود. يكباره شكست ت نگ شيدايي و من. اينقدر تو چاپلوسي م كردي كه. من مطمئنم دوباره بر ميگردم. امسال بهار حس سردي دارد.

رغم شبان گیج و شبهای دور و کور. طعم تنوری روزان نیامده را و. شاید و باید فکر کنید که مگه ممکنه که یه غربی اون هم یه اندیشمند درجه یک از دموکراسی نفرت. داشته باشه اندیشمندی که اتفاقا در همین فضای دموکراتیک زندگی کرده و نفس می. هر حال صادقانه پیشنهاد می.

طنز اندر حکایت تمدید های تفاهم نامه ایران و ۵ ۱. طنز اندر حکایت خداحافظی بعضی مدیران با صندلی های مدیریت برای کسب صندلی. طنز تقسيم بندي دوران خدمت. عاشقانه هايي از جنس باران. بهترین اشعار از برترین شعرای ایران.

اينجا به جز سكوت! سالگرد بدترين روز زندگيم! امروز سالگرد بدترين روز زندگي منه! خوشحال ميشم برا آمرزش دايي و زن دايي عزيزم دعا كنيد. يك غلط داشتم و نوزده م بيست نشد! حذف يك جاده كه از نقشه ي ما نيست نشد. هر چه خواندم بخدا نمره ي جغرافي من. مثل تاريخ و زبان عرب و زيست نشد.

حالا که هیچ کس نمیاد و نظر نمیده منم دیگه پامو اینجا نمیذارم.

با اینکه خیلی از افراد یک آلونک هم برای زندگی در خاک خودشان ندارند ولی همین افراد موقع حمله به خاکشان از جانشان می گذرند. شب شد و ديدم در بازداشتگاه باز شد و يک مامور قابلمهاي با خودش آورد.

آدم ها در سکوت به خودشان نزدیک ترند. کافی است به جای حرف زدن به دست. آدم ها هر گاه دوست داشته شوند. اندر احوالات یک توفیق اجباری. تنها خاطره می شویم و هیچ یادش نمی کنند بی معرفت ها . آه چه بي رنگ و بي نشان که منم . پرچم را بالا بگیر تا بر صورت بادها سیلی بزند. من در حال نوشتن روزگار پیشین.