Date Range
Date Range
Date Range
درسا دردونه من و باباش. مروارید درشت خونه ما همیشه بمان با ما. دیشب جای همگی خالی داشتم ماکارونی درست می کردم. موادش زیاد بود یه مقداری شو کنار گذاشتم و مشغول بقیه کارا. چند دقیقه بعد دیدم لپ درسا جونم پر شده و هی داره می جنبه. به به و چه چه می کنه و یه لقمه دیگه هم توی دستش .
اگر پدر شما رییس جمهور بود . در شهر ها همه با دوچرخه حرکت کنند و ماشین ها را دور بیندازند چون ماشین ها هوای شهر را آلوده می کند و من هوای آلوده دو ست ندارم.
مامان ستاره به عنوان جایزه قبولی بردیا و پسر خالش برای هرکدومشون یه جوجه اردک خرید. بردیا علاقه ی شدیدی به جوجش داشت و اینقدر خوب و پرانرژی ازش مراقبت کرد که بابایی هم با وجود اینکه با اومدن جوجه به خونه مخالف بود تسلیم شد و از عشقولانه هایی که بین بردیا و جوجه ش راه افتاده بود خوشش اومد. با وسواس ازش مراقبت میکرد. غذا دادن و شنا کردن و تمیز کردن سبدش همه به عهده خودش بود.
دیشب با خودم فکر می کردم اون آدم پنج سال پیش نیستم که نیستم. بیشتر می دوم و کمتر غر می زنم. من همون آدمی هستم که وقتی ساعت 4 از سر کار می اومدم مامانم غذایم را آماده می کرد و نهایت اقداماتم در بعد از ظهر کلاس زبان و گاهی باشگاه و بقیه هم خواندن کتاب بود. بچه جان یه کم شجاع باش. گفتم اگه شجاعتتو جمع کنی و بری یه شعر بخونی یه جایزه داری.
نرم افزارهای کاربردی و تخصصی. نرم افزارهای حسابداری و مالی. نرم افزارهای اقتصادسنجی و آماری. فراخوان پایان نامهها و طرحهای پژوهشی. انجمنهای علمی و حرفهای داخلی. انجمنهای علمی و حرفهای بینالمللی.
یک تار مویت را به تمامی دنیا نخواهم فروخت حتی اگر ذره ای به یادم نباشی. یه احساسی به تو دارم یه حس تازه و مبهم. یه جوری توی دنیامی که تنها با تو خوشحالم. یه احساسی به تو دارم شبیه شوق و بیخوابی. تو چشمات طرح خورشیده تو این شبهای مردابی. مثل عصا باش ! هزار بار زمین بخور. اونی که بهت تکیه کرده ! حتی یک بارم زمین. تقدیم به تو عشقم . آغ وش گ رم م ب آش. بگ ذآر ف رآم وش ک ن م ل حظ. ہ هآیی رآ ک ہ. د ر س رمآی بیک س. ی ل رزی د م.
به من و سادگیام خندیدی. به من و عشقی پاك. كه پر از یاد تو بود. و خیالم میگفت تا ابد مال تو بود. تكههای دل خود را آرام سر هم بند زنم. صبر کن عشق زمین گیر شود بعد برو. یا دل ازدیدن تو سیر شود بعدبرو. خنده کن عشق زمین گیر شود بعد برو.
چه ا ب ه تی داره اسم شما. در پی یافتن وادیی بودم برای دل . تا حرف های ناگفته اش را به زبان دل های بی آشیان بنویسم . بنویسم تا دل های همصدا را نزدیک کنم . بنویسم تا ببینم چند دل دیگر دل به دلم می سپارند . بنویسم تا دل های گریزان را بیابم . دل هایی که حت ی نقطه ای از کلامم را در نمی یابند . در پس این جستجو های پیاپی نیافتم جز دفترچه خاطراتی که دل با وفا قلم. را فراخواند تا سر خط رشته ها دستش باشد . تا بنویسد از این دل بی خانمان .