Date Range
Date Range
Date Range
تی شرت مشکی ام توی کمد است. بعد از آن روزهای عذاب توی کمد مانده. نمی دانم می خواهم چه کنمش. نه می توانم دور بیاندازمش و نه ببخشم. نه می توانم نگهش دارم و نه فراموشش کنم. بار سنگینی شده که هر روز چند بار بهش فکر می کنم. احساس می کنم بیمار شده ام. نمی دانم این تکه ی عذاب را چه کنم. نمی دانم این تی شرت و این همه حال دگرگون را چه کنم. احساس می کنم به خاطره ی پدرم توهین می ش.
اولین باری که احساس پوچی کردی کی. توجهم رو جلب کرد . مامان! مثل پتک توی سر من می خورد . ای هیچ برای هیچ در هیچ مپیچ.
Tu ne peux pas voir le blog de Deeluxe-x3, il est configuré pour que personne ne puisse le voir.
Moi et qqes miens, lolllll.
Clique ici pour poster un commentaire en étant identifié avec ton compte Skyrock.
من به عنوان آدم میخام اتفاقای زندگیما اینجا جاودانه کنم و برای حوای خودم که هنوز پیداش نکردم بنویسم.