من با دو چشم خویشتن دیدم که جانم میرود. انقدر مرده ام که دیگر هیچ کس مرگم را باور نمی کند. دوستان برای گوش کردن دکلمه های من. و دیدن کارام به پیج من در فیسبوک برید اینم لینکش. این اهنگ بدجوری حالم و خراب میکنه وقتی گوشش میکنم اشک امونم نمیده اااخ که چقدر اینروزا حالم خرابه تنهایی بدجوری ادمو نابود میکنه. دل بکن که دیگه دیره.

و این تو باشی که مرا. عشق را نسیه به من داده ای. لبهایم را آنقدر گزیده ام که. نایی برای حرف زدن ندارند. کار از لبخوانی گذشته است.

شما باید نشان دهید که چگونه مردم علیه ظلم و بیداد تحجر و واپس گرایی قیام کردند و فکر اسلام ناب محمدی را جایگزین تفکر اسلام سلطنتی اسلام سرمایه داری و در یک کلمه اسلام آمریکایی کردند. تا ارزشها عوض شدند عوضیها با ارزش شدند.

اگر می دانستید که یک محکوم به مرگ. آنگاه قدر روزهایی را که با غم سپری می کنید را می دانستید.

میدانم نمی آیی ولی بازهم چشم به راهم. عاشقانه ای آرام با خدا. چه شیب و نشیبی در توست. که یک سر می رسی به اوج. و گاه حقارتی چنان! آن چنان که می ترسانیم از آن همه انسان نبودنم . چه تناقضی دارد این عروج و هبوط تو. عروجی که قریب است به خدایت. و هبوطی که غریب است حتی برای خودت! چه بزرگوارانه همراهت است. در این مکرر پر تلاطم. چه صبری دارد بر آشفتگی هایت. و چه بی صبر است بر بازگشتت. چه رحمی دارد بر تو خداوندگار.

باز هم شیوع خلسه,. تب خلسه همه گیر شده. زاده نشده از دنیا رفتیم. از ایمان سوخته مان است. نوشته شده در چهارشنبه بیست و نهم خرداد 1392ساعت 17 توسط زنده به گور شده. ر ج به رج حرفهایت را به هم می بافم. تا شاید ردپای از بودنت بیابم. از بس نبودنت راآه کشیدم.