Date Range
Date Range
Date Range
جو دایی نادر از سی مین. فرشته ای به نام مادر.
فقط با چشم دل می توان درست دید . آنچه اصل است از دیده پنهان است. دیگه این آدم نیس . من دیوانه ای بالفطره هستم. گاه مشتی بر دیواری کوفته و آرام میشوم. گاه با نگاهی مجنون و دیوانه. عاشق بازی با کلمات و آدم ها. اما هیچگاه آدمی را اسباب بازی خود نکرده ام. زندگیم بر پایه ی انسانیت بود. زندگی شاید بازی کودکانه ایست که تو را به قعر دنیای بزرگتر ها می برد .
تنها یک نگاه آرزوی من است. واسه همیشه دارم میرم نه از اینجا از همه جا. میدونم یه مدتی نبودم خیلی ها اومدن رفتن گفتن چرا نمیایی چرا اپ نمیکنی کجایی خوبی دلم برات تنگ شده و. تا از پست هام پاک شدن 2 تا از بهترین حرفهای دلم اعصااااااااابم خورده. امروز دوباره اومدم دوباره وبلاگ راه میوفته با این فرق که احساسم دیگه احساس قبل نیست. همه چی از این پست شروع میشه.
شخصیت د ر ه م ش ک س ت ه. در زندگی از مصیبت دردهای بسیاری رنج بردم که بیشتر انها هیچ وقت اتفاق نیفتاد. گاهی زندگی با یک آجر توی سرتان میکوبد ایمانتان را از دست ندهید. جمعه دلگیر جمعه متروک جمعه ساکت جمعه چون کوچه های کهنه غم انگیز . گفتی دست ازسرم بردار,دیگرحوصله ات راندارم,چند روز بعد تماس گرفتی ویادما میکنی. روبه روم سراب, ,پشت سر خراب, ساکت وصبوری دل من, مث .
مثل آن بیشه ای که با بالهای شکسته به سویش میپریم. مثل آن عطر خوشبختی ها که هر روز برایش از خواب بیدارم میکنی. دوستت دارم به اندازه ی جاودانگی های مانده در قلبم. در حاشیه ی شهری که خوابش کردیم برای عشق بازی روی خاک. هنوز آن قدرها هم پیر نشده ام. و کلیه مایحتاج از کار افتادگی جا دارم تا اسکلت شدن! به جاودانگی ندارم .
یه لحظه خودتو بذار جای اون. نتونیم خیلی راجت از کنارش رد بشیم. مراقب بعضی یک ها باشیم.
سایت رسمی kim hyun joong.
گاهی باید اعتراف کنیم که گناه کاریم . من اعتراف می کنم که تو دل سیاهی دارم دست و پا می زنم . همه چیز از دست رفته . روشنی رو نمی تونم از تاریکی تشخیص بدم و این یعنی خوده گمراهی! بی رحم شده ام . دور و برم جز سایه خودم چیزی نمی تونم ببینم . مي دونم توي منجلاب گناه و اشتباه فرو رفتم و اراده قوي واسه خروج ندارم . مي دونم كه دونستن من بي فايده است .
Ih kangen deh, dah lama engga lihat lihat blognya DJ. Sampe dah lupa sampe dimana cerita terakhir. Engga terasa minggu depan dah September. Sekarang pas lagi bulan puasa. Aku mau kasih tahu foto bersama suami dan ke 2 anakku. Kia pas lagi santai santai ngobrol dikamar. Jumat, Agustus 28, 2009. Senin, 18 Mei 2009. Senin, Mei 18, 2009. Senin, Mei 18, 2009. Senin, Mei 18, 2009. Senin, Mei 18, 2009. Senin, 04 Mei 2009. Duhh kalau lagi liat foto.