هدیه ای با شکوه از جانب خدا. با چتر باشم یا بی چتر هیچ فرقی نمیکند بی عشق خیس بارانم. وقتی یکی بشه تموم زندگیت. عزیز دلم دیشب رفت خونه عمه جونش. دختر داشتن یعنی یه کمد پر از پیراهن های رنگارنگ. دختر داشتن یعنی یه کشو پر از گیره موهای رنگ رنگی. دختر داشتن یعنی یه عااااااالمه لاکهای رنگا وارنگ. دختر داشتن یعنی ناز کردن و ناز خریدن. دختر داشتن یعنی پچ پچ های اخر شبی مادر و دختری رو یک تخت کوچیک صورتی. دختر که باشی نفس مامان میشی.

گاهی آنقدر واسه گفتن حرف هست که ندانی ازکجا بگویی ازکدام بگویی! دلم میخواد برگردم به کودکی. آن موقع که هیچ نمیفهمیدم زندگی چیست. یا که آنقدرغرق در لباس های عروسکم بودم که کدام به او می آید. انقدرساده ولذت بخش! کاش ایندفعه خدایا می آمدی به من می گفتی چه کارکنم. نه باید بگویم هزارراهی نیستم! به تو دل بستم و غیر تو كسى نیست مرا.

نی نی سحر و مهدی. چند روز پیش مامان یه مهمونی شام کوچولو داشت. تنها اضطرابم تو بودی که نکنه اذیت بشی و البته اذیت کنی! اما تو مثل همیشه خانم بودی. ظهر بردمت حمام تا مثل یه دسته گل خوشبو بیای پیش مهمونا. مهمون همیشگی خونه مامان جون.

هفته او ل تیر 1392. هفته او ل فروردین 1392. هفته او ل اسفند 1391. دفتر خاطرات من خانوم مهندس.

سه شنبه بیست و نهم مرداد 1392. به دلايلى جابه جايى وبلاگ به زودى. ٤ صبح با دوست صميميم دعوام ميشه. واسم جالبه كه هيچكس طرف كسى رو نميگيره و دخالت نميكنه! هيچكس شلوغ بازى در نمياره. واسه ما هم پيش اومده.

روزهایی که با به دنبا اومدن پسرو گذشت. 8ماه از تولد پسرما می گذره ووارد ماه نهم شدیم اینقدر سرمون با این فسقلی شلوغ شده که اصلا وقت نکردم بیام وبنویسم ولی خودم الان یه چیزایی از اوایل تولد تا الان هر چی که یادم مونده بنویسم. تو این مدت اینقدر با آرسام. خیلی از خدا ممنونیم واسه این روزای خوب.

عشق یک طرفه بلاخره یه روز تموم میشه. سلامی به گرمی همه ی دلداریاتون. یکی ازبهترین دوستام برام نوشته بود که خداکنه این مدت که نبودی خوش بوده باشی بایددرجواب بگم که راستش نه زیادم خوش نبودم یعنی حضور مادرشوهرهمچنان واسه حال گیری من هست به خصوص که با پیرترشدن بدترهم میشه. دیگه کاربه جایی رسیده که علنا هرچی می خواد هرجا میگه. امازاونجایی که معتقدم خداجای حق نشسته میبینم که جزاشوبهش میده. سلام به همه ی دوستایی که تاحالا ندیدمتون.

ناگفته های زندگی من برای پسرم. پیج ومهره ها هم عاشق میشوند. عشق بین ما دو تا. چشم به راه نی نی طلا. ماجراهای این روز های من. درد و دل های من. در هم بر هم نوشت.

جز حروف نام تو تمام حرف ها اضافه اند. عجب مامان تنیلیم من که ویلاگتو توی این چند وقت آپ نکردم. با اینکه تو خیلیییی از اولین هارو تجربه کردی. سال نو شد وپسرکم اولین نوروز رو دید. از اینکه پیشمی از اینکه دارمت خیلی خوشحالم از اینکه امسال سال تحوسل با تو بودن یه حس خیلیییی خوب داشتم. عید امسالم مثل سالهای قبل همش دیدو بازدید بود با این تفاوت که امثال تو کنارم بودی و من به خودم میبالم که خدا پسری مثل توبهم داده امیدوارم همیشه همنقدر منو از خودت راضی نگه داری. برای به یاد موندی اولین سفرت که پابوس امام رضا بود.