جمعه بیست و دوم مهر 1390. دوباره جمعه گذشت و قنوت گریان ماند. دوباره گیسوی نجوای ما پریشان ماند. دوباره زمزمه ی کاسه های خالی ما. پس از نیامدنت گوشه ی خیابان ماند . سه شنبه هشتم شهریور 1390. بر همه شیعیان راستین آن حضرت. یک ماه تمام مهیمانت بودیم. یک روز به مهمانی این خانه بیا. سه شنبه بیست و سوم فروردین 1390.

برهنه ات میکنند تا بهتر شکسته شوی. یا چیزی چنان که ببینی یا چیزی چنان که بدانی من درد مشترکم. Laquo; دست نوشته ای از شهید. آب را گل کردند! چشم ها را بستند و چه با دل کردند. قصه تلخ قورباغه ها! .

بعد از مدتی دوباره وبلاگ رو با یک مطلب زیبا از فیثاغوریث آپ میکنم. چند روز پیش توی یکی از انجمن های موسیقی بودم که یکی از بچه ها تاپیکی زد به نام جملات زیبا و خواندنی. هر کس هر جمله ای داشت مینوشت. یک عمر به ما شعار دینی دادند. فیلم کره ای و جنس چینی دادند.