گاهی وقتا یه تلنگر لازمه! کاش دزدان عاشقی را از وجودم می ربودند. نگارش در تاريخ چهارشنبه ۱۰ تیر۱۳۸۸ توسط sanam Ahmadi. یه شعر جدید! نگارش در تاريخ چهارشنبه ۱۳ خرداد۱۳۸۸ توسط sanam Ahmadi. سلام به همه دوستای مهربون و البته وفادار خودم. امروز و تو این آپ یکی از طرح جدیدام رو با شعر ایمان سمرقندی. نظرتون هم درمورد شعر هم در مورد طراحی خیلی برام مهم. نظر یادتون نره ها! بابت تأخیر دوماهه ام ببخشید . نگارش در تاريخ یکشنبه ۲۷ اردیبهشت۱۳۸۸ توسط sanam Ahmadi. دل من هم میان سنگ فرش خیابان گیر کرده! .

راه اندازی مجدد وبلاگ فضا و عالم هستی. میدونم ۳ سال این وبلاگ همینجوری خوابیده بود ولی حالا وقتشه دوباره بیدار بشه. البته متاسفانه شهاب کم پیداس و خیلی وقته ازش خبر ندارم. ولی آخرین باری که دیدمش چون مشغله درسیش زیاد بود گفت دیگه نمیتونه در این وبلاگ ما را یاری که. منم از این هفته که دیگه مدارس تعطیل میشه تا آخر تابستون میتونم در خدمتتون باشم. نوشته شده توسط مجید در یکشنبه پانزدهم اردیبهشت 1392.

هرگز نفهمیدم فراموش کردن درد داشت یا فراموش شدن. به هر حال دارم فراموش میکنم فراموش شدنم را. خاکستری اند و مبهم! نه دشمن اند, نه دوست,. برو و آسوده باش! .

تقدیم به تمام کسانی که طعم شیرین عاشقی را چشیده اند. یک شبى مجنون نمازش را شکست. بی وضو در کوچه ى لیلا نشست. مرد این بازیچه دیگر نیستم. این تو و لیلاى تو. در رگت پنهان و پیدایت منم. سالها با جور لیلا ساختى. من کنارت بودم و نشناختی. عشق لیلا در دلت انداختم. صد قمار عشق یک جا باختم.

اتل متل توتوله اردو بگو چه جوووره! به نام خوب خدا . اصلا روم نمیشه سرمو بلند کنم نیگاتون کنم! خلاجت می کچم بعد اینهمه وقت! بخدا باورتون نمیشه چقده سرم شلوغ بوده تو این مدت. باید واسه کنکور آماده می شدم. بعدشم که استراحت و استرس منتظر جواب موندن اصلا حال و حوصله نذاشته بود واسم. دو سه هفته پیشم وقتی خواستم اپ کنم همه ی مطالبو از حفظ نوشتم اما از شانس بد من قبل اینکه ثبت کرده باشم نتم یهو قطع شد! راستی . خب از اینا که بگذریم میرسیم به خاطرات صورتی. اونا هم که از خدا خواسته .