Date Range
Date Range
Date Range
انتقال جوان ایرانی مبتلا به سرطان به اسرائیل. نوجوانی 16 ساله ایرانی که مبتلا به سرطان مغزی است برای درمان به اسرائیل آورده شد. I و تشخیص دقیق تحت معالجه و جراحی قرار خواهد گرفت. این شعر متن آهنگی است .
لینک هائی که خیلی دوسشون دارم. محمد عزیزم و جملات زیبا. ابوذر اکبری عزیزم و بغض بارون. پژمان عزیزم و دغدغه های من. محمود عزيزم و کوچه های عشق. طلیعه اکبری - نوپردازی ادبی. چند عکس در فوتتو دات نت. با سلام به همه دوستان. من بازم زود اومدم . تو دستت تیشه هم باشه قشنگه رقیب ریشه هم باشه قشنگه. عسل تو شیشه هم باشه قشنگه. تنگ غروب از سنگ بابا نان درآورد.
مستقیم می روم سر اصل مطلب . درست یک سالی می شود ک ننوشتم و دیگر نخواهم نوشت . صفحه کلوپ هواداران گلشیفته فراهانی در FB. پرونده ویژه 29 امین جشنواره فیلم فجر.
سه شنبه 1 فروردین 1391. هر سال تو این لحظه ها حالم همینه. انگار كه غرق یه حسه اضطرابم. چند ساعت دیگه درست یك سال میشه. یك سال میشه كه نمیتونم بخوابم. هر سال تو این لحظه ها حالم همینه. انگار سر ریزم از احساس رسیدن. حس میكنم بدجور نزدیكی به خونه. وقتی كه مردم بوی عیدی گوش میدن. حوای خوبم چیدن یك سیب كه هیچ. من پشت ردت تو دل آتیش میرم. حس میكنم آدم به دنیا اومدم تا. این سیبو از دستای تو عیدی بگیرم.
خاطرات کهنه و اشعار نو شمع خاموشی شب های من است تازه ام از این فضای دلپذیر یاد آن درمان غمهای من است. من و تو دیر زمانی است خوب می دانیم. حال امروز من یعنی یک قدم از افسردگی آن طرف تر حتی وقتی می خندم منظورم چیز دیگریست درونم غوغاست ساده می شکنم با یک تلنگر کوچک این گونه نبودم! زندگی آوازی است که به جان ها جاری است زندگی نغمه سازی ست که دردست نوازشگرماست. زندگی حرف نگفته است که تو می شنوی زندگی یک رویاست که به خوابش بینی.
دیگه جدی جدی ما رفتیم! سلام به روی ماه همۀ دوستان عزیزم! حلال کنین اگه این چند روزه اذیت شدین مخصوصا تو پست قبل. و از همه عزیزان و دوستان هم بخاطر شرکت در مراسم ختم این حقیر. تشکرات فراوان دارم و امید که در شادی هایشان جبران نمایم. خب بریم سر اصل مطلب. راستش من رفتم برای همیشه. و خیلی ناگهانی شد تقصیر من نیست دست تقدیر منو کشوند و برد. باید میرفتم این رفتن واجب بود و لازم. خلاصه عزیزان همراه و هم وبلاگی مخصوصا مخصوصا بلاگفایی های عزیز حلال کنین تروخدا.
خانه ام دو قدم مانده به پرچین شقایق. دوباره سال و ماه و روزی از نو. دوباره روز از نو و روزی از نو. خونه به خونه زندگی در زده. یکی یکی به آدما سر زده. تو چشم سبزه کوی دنیا حرفه. رو گونه هاش گریه ی شوق برفه. برای رقص باد و برگ و بارون. ترانه خونده جنگل و بیابون. عید اومده دوباره بهاره آی بهاره. آخر انتظاره بهاره آی بهاره. دل زمین این روزا بی قراره. همین روزا وقتشه که دوباره. رخت زمستونیش و در بیاره. روزا می ره فرصتا رو می بره. بخندی و گریه کنی می گذره.
15 de agosto de 2015. O escândalo da deputada sueca que pegou táxi em vez de tomar o trem. 24 de julho de 2015. O escândalo do apartamento funcional do político sueco. 10 de julho de 2015. 13 de junho de 2015.
Não importa para mim se irá ou não acreditar nela. Também não me importo com qualquer outra coisa. No dia do tal jantar, fiquei muito apreensivo, como não ficava há tempos. Acho que todos já sentiram o que senti. Aquele frio imenso na barriga, misto com uma sensação intensa de correr, gritar, sumir. Então você é o famoso Ícaro que anda tomando tanto tempo de meu sobrinho? Disse ele, com um sorriso propositalmente falso.