Date Range
Date Range
Date Range
زندگی مهربان بانو و خان مراد. خدایا یکم این روزا منو محکم تر نگه دار. یه چیزایی رو باید زن باشی تا بفهمی. دلم برای نوشتن تنگ شده بودش اما اونقدر این چند وقته کار واسه انجام دادن دارم که یه ذره احساس مفید بودن بهم دست داده! هی داریم به روز کذایی کنکور نز.
هر کی دوست داره بهم بگه تا ادرس بدم. من اعتراف میکنم که به اونایی که هر روز اینجا مینویسند حسودیم میشه. دوباره مینویسم فقط به خاطر شما چند نفر. مثل عسلیه مهربونم که انقدر قدیمی شده عین یه عضو خونواده واسم عزیزه. من ارشد آزاد قبول شدم و تصمیم گرفتم برم. و حالا منم و یه دنیا کارو مقاله. نمیدونم رفتن دانشگاهم کار درستی بوده یا نه. اما با شرایط موجود فکر میکنم بهترین انتخاب بود. میترسیدم که سال بعد از اینکه نرفتم پشیمون شم.
یکی یکی بیایین جلو روبوسی کنیم.
وقتی که چشمای تو وا میشه. وقتي که چشماي تو وا ميشه. خورشيد مث کوره اي سرده. گم ميشه و نور از تو مي گيره. با حرکت چشم تو مي گرده. وقتي که چشماي تو وا ميشه. آبي تر از لبخند بارونه. حتي کوير خشک بي احساس. مات تماشاي تو مي مونه. تو بندر آبي اون چشمات. من خيس ميشم اين چقد خوبه. وقتي که دارم از تو مي خونم. وقتی که شب چشماتو مي بندي. ماه که رو پلک تو مي شينه. ديگه پلنگ خسته ی قصه. ماهش رو از نزديک مي بينه. با تو ترانه روشن و زيبا. با تو پرنده هم صدا ميشه. دنيا فقط اون لحظه رو مي خواد.
این وبلاگ هر جمعه با تکراره عشقه ما اپ میشه. من بودم و یه دنیا تنهایی. نمیدونست از این همه تنهایی به کجا پناه ببره. یه دفعه قدمش افتاد به یه دنیای مجازی . برای خودش یه خونه بسازه که شاید از تنهایی. یه کوله پشتی خرید و رو سر در خونش. خیلی نگذشته بود که با چند تا مهمونه جدید و ناخونده. خوشحالیه بی نهایتی وجودشو گرفت . یاری نداشت و همه ی حرفاش و دلتنگیاش برای.
وبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.
عشق رو با تو و برای تو میخواهم. من شعر سکوتم را در گوش تو. که ناگهان شوری اشک رابر لبانم احساس کردم.