اندوه که از حد بگذرد. اندوه که از حد بگذرد جایش را میدهد. به یک بیاعتنایی مزمن! دیگه مهم نیست بودن یا نبودن! دوست داشتن یا نداشتن! دیگه حسی تو رو به احساس کردن نمی کشاند! در آن لحظه فقط در سکوت غرق میشی. و فقط نگاه میکنی, نگاه! نوشته شده در شنبه 25 آذر1391 ساعت توسط B E N I T A. یکی باشه که بغلت کنه . ح رم نفس هاش تنت رو داغ کنه . عطر دستاش موهاتو نوازش کنه .

با خوندن کامنتا کلی انرژی گرفتم . واقعا نمیتونم بیامو بهتون سر بزنم یا حتی مطلب بذارم. بﮧ هر مردے بخواهے تكیﮧ كنے . باید جسمت را بﮧ او هدیﮧ كنے . طعمش را كﮧ چشی د. مثل آدامس تف مے كند كف زمین . باز مے چسبے تﮧ كفش عابرے عاشق پیشﮧ . از دلت كﮧ خبر ندارند .

که وقتی تیکهاتو به هم میچسبونی. کافیست یک نفر تورا بخواند . من و مهربان ترین همراه زندگیم. مطالب ادبی و عبرت انگیز. وبلاگ یه دوست خوب حتما برید نگاهش کنید. خسته ام از همه چی. اینجا صدایی به گوش می رسد. هر که مرا دید تو را نفرین کرد.

گاهی نا امید میشوم و گاهی انقدر سر شارم از عشق که میخواهم لحظه هارا با تمام وجود لمس کنم سرانجام این دو احساس تنها یک حس زیباست و ان زندگیست. این پست رو فقط به خاطر توهین به ساحت مقدس پیامبر بزرگ دینم اسلام گذاشتم. باید بگم واقعا برای افرادی که این حرکت رو انجام دادن متاسفم و از درک دلیل ان ها برای. انجام این چنین کار منفور و ناشایستی عاجزم نمیدونم اینها چه گونه ای از بشریت. هستند بشری که از توهین به یک نویسنده ی معمول زمانه مانند خیلی از رمان. یادمان باشد در خاطر هم باشیم.

کاحوال مسافران دنیا چون شد . ღ ღاشک یه دختر ღ ღ. قالب وبلاگ گرافیکی جنگل سیاه. هیچکس ویرانیم را حس نکرد. وسعت تنهاییم را حس نکرد. در میان خنده های تلخ من. گریه پنهانیم را حس نکرد. در هجوم لحظه های بی کسی. درد بیکس ماندنم را حس نکرد. آنکه با آغاز من ما نوس بود. لحظه پایانیم را حس نکرد. من پذیرفتم شکست خویش را. پند ها ی عقل دور اندیش را. آرزو دارم بفهمی درد را.