Date Range
Date Range
Date Range
ღ ღ شبگرد کوچه های تنهایی ღ ღ. برای آن صدای صمیمی که در هیاهوی فریادها گم شد . چقدر سخته بخوای بی تفاوت نسبت ب کسی. باشی که عجیب ترین حس دنیارو باهاش. دلم گرفته و واسه همتون دلتنگم. دلتنگی های آدمی را باد ترانه ای می خواند. رویاهایش را آسمان پرستاره نادیده می گیرد. سکوت سرشار از سخنان ناگفته است از حرکات ناکرده. و شگفتی های بر زبان نیامده. دراین سکوت حقیقت ما نهفته است. حقیقت من و تو! بعد از من آسمان آبی است.
درخصوص هدایت بوسیله کتاب پرواز روح استاد معظم حضرت ا یه الله سید حسن ابطحی. اندوه و غم حاج ملااقاجان.
آرزو کردم که یک شب در سراب زندگی چون شراب کهنه ای نوشت کنم اما نشد نازنیم یاد تو هرگز نرفت از خاطرم آمدم تا این سخن آویزه ی گوشت کنم اما نشد شعله شد تا به دل خاکستر احساس تو لحظه ای رفتم که خاموشت کنم اما نشد بعد از آن نامهربانیهای بی حد و حصر سعی کردم تا فراموشت کنم اما نشد. و اینجا بهار پشت در است . سکوت است و صدای گیتار . و مشتی هم ورق پاره .
به ياد آزوهايم سكوتي ميكنم بالاتر از فرياد. دختر اروپایی و مرد سیاه پوست. انواع رشته های دانشگاه های ایران. نکاتی زیبا برای زندگی زیبا. قوی سفید دریاچه رویا ها. از شیر مرغ تا جون آدمیزاد. یاد من باشد هیچ کس تنها نیست. هموني كه خدامه تا آخرش باهامه. دوست دارم ای همه زندگیم. نینجوتسو نینجامهیج ترین ورزش دنیا. دختر اروپایی و مرد سیاه پوست.
شعر شماره 75 از فرشته ای بر دوش راستاثر استاد محمدرضااحمدی. بادبادکی که باران پاره اش کرده بود. که دیگر مثل خودم نیستم. از آب و گل درآمده ام. اینهم شعر شماره 12 کتاب فرشته ای بر دوش راست از استاد محمدرضااحمدی. اما باید کلاغ باشی تا بفهمی. شعر شماره 21 از فرشته ای بر دوش راست اثر محمدرضا احمدی.
With God all things are possible. هرچند گنجشکی کوچکم و هرچند روی شاخه نازک زندگی نشسته ام اما دلم بی تاب پر زدن در هوای قاف است. باید رفت و بسیار رفت. باید پر زد و بسیار پر زد تا آهسته آهسته سیمرغ شد. نوشته شده در ساعت توسط ن. نه از کسی نباید رنجید.
این چند سال چه روزهایی با هم داشتیم چه پاییز هایی. قصه همون قصه است و باز تنهایی منو آرزویی موقع فوت کردن شمعهای کیک تولدت. خیلی دوست داشتم که آدم خجالتی باشم که تا یه چیزی میشه سر گونه هام سرخ بشه. دلم برای روزهای ۱۳ سالگی تنگ شده.
گرچه شب تاریک است دل قوی دار سحر نزدیک است. وقتی خوب به آشغال های دور و برم نگاه می کنم احساس می کنم در تمام عمر مشغول جمع آوری آشغال بودم! آشغال هایی که حالا تداعی کننده حس نوستالژیکی علایق پسر بچه ای کوچک و شیطان بوده و حالا همین حس قشنگ شده دلیلی برای اینکه همان آشغال ها را مثل یک شیء ارزشمند توی همان پستوی خانه نگهداری کنم . از تمبر و پول و سکه گرفته تا کاغذ باطله های دوران کنکور و دوستی های تاریخ گذشته و همه چیز هایی که با همه بی ارزشی هیچوقت دورشان ننداختم! صفر و یک .
اینجا واژه هایم غوغا کرده اند . دوستان فانی ورلدی را هم فراموش نمی کنم . می آیم و سر می زنم و می خوانمتان اما میخواهم جایی بنویسم که مخفی باشم . آدرس وبلاگ جدید را به افراد بسیار تا بسیار محدودی می دهم . میخواهم راحت باشم! لطفا دنبال آدرس من نگردید . میخواهم دخترک درونم باشم . دوستان بسیار اندکی را هم در آیدی جدید ادد خواهم کرد . از من آدرس نخواهید . این کار من را در تنگنایی عجیب قرار می دهد ! دوستتان دارم بی حد . خواب میدیدم پسرکی دارم! .
وبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.