سها دخمل مامان و بابا. خب خیلی سخته دل کندن از این کلبه مجازی . از اینجایی که این همه خاطره ازش دارم. از این آدرسی که این همه دوسش دارم و یه روز به عشق تو درستش کردم. و من به زور دارم باهاش کنار می یام. مطالب تا بهمن 93 که تو داکیومنت کامپیوتر هست از همونجا بهت هدیه می دمشون دختر نازم. دیگه دوباره آوردنشون اینجا کار بیهودی ایه . تو سایت هم همین طور. اینجا هم دیگه دلم نمی خواد مطلب بذارم دلگیرم . می ترسم از یکباره برفنا رفتن. همه مطالب قبلی و از اینجا برمیدارم.

فعلا مهم ترین اتفاق که پیش رو دارم عروسیمه که به امید خدا 13 تیره. من آمده ام وای وای. خونمون نو سازه هنوز تلفن نداله. وااااای ی ی یعنی به نظر خودم که فوق العاده بود. منم عین این عروس جلفا همش وسط بودم.

یک سال زندگیم سخت بود اما گذشت! خب بعد از مدت های مدیدی سلام! واقعا خوشحالم که برگشتم! هم خیلی آدما رو شناختم. هم کلی قوی تر شدم. هم از خیلی دوستان جدا شدم یا فاصله گرفتم و به خیلی های دیگه نزدیک شدم! هم دیدم چقدر بودن یه آدم شوخ در شرایط سخت. کمک حاله وقتی همه دارن غر میزنن. هم فهمیدم من چقدر خانوادمو دوست دارم. و هم افتخار کردم بین 3تا پسر بزرگ شدم. حالا دلیلش بماند! از یه دوستم که اسمش کیمیا.

21 اردیبهشت 1390 خدای مهربون بزرگترین و بهترین هدیه دنیا رو به من و همسرم داد و زندگیمون رو با حضور سامیار هزاران بار زیبا تر کرد. و دو سال بعد یعنی 18 اردیبهشت 1392 دنیای سه نفره ما با اومدن رادین رنگ و بویی به مراتب زیبا تر گرفت. سه سال و پنج ماهگی سامیار. ده ماهگی و دوسال و ده ماهگی. رادین و سامیار همبازی می شوند! سامیار در ظهر عاشورا 92. سامیار و رادین در سیرک ابراهیم خلیل عقاب. همه جا رو خوب بگرد. حتما فرشته ها همین گوشه کنارن. بازگشت از تفرش مهر 1392.

خیلی وقت بود اینجا سر نزده بودم حسابی گرد و خاک همه جا روگرفته شاید واسه اینکه خیلی اتفاقات قابل عرضی در زندگیم نیوفتاده. دیگه هم جونم براتون بگه در گیر ویزای ایتالیا هستم وقت فوری میخوام چون آقای همسر دو هفته دیگه میرند من هنوز مدارکم رو تحویل ندادم حتی امروز به کنسول هم زنگ زدم همچین آدم سیریشی هستم من . امیدوارم فردا بتونم مدارک رو ببرم بدم. 1-روز زن ومادر و کادوی خوشملی که گرفتم.

برای سفارش به شماره 09131025101 اس ام اس زده یا در واتس آپ و وایبر مرا اد کنید.