Date Range
Date Range
Date Range
Tuesday, September 29, 2009. به اميد دريچه ئي دل. Monday, August 24, 2009. با هم قرار گذاشتیم که بهونه. Tuesday, March 18, 2008. بازم بدون سفره هفت سین. Saturday, January 12, 2008. Dream as you will live. Live as you will die. Friday, September 14, 2007. Tuesday, August 28, 2007. پرواز رو نمیشه با پرواز آغاز کرد.
خیلی بی دلیل اومدم سراغ این وبلاگ و خیلی بی دلیل دلم برای اون روزهایی که گلی بودم تنگ شد. از اون روزها سالها گذشته انگار. هفته دیگه کاری رو شروع میکنم که همیشه براش تصویرسازی میکردم اما تو این تصویر سازی ها یادم رفت فاصله خونه تا محل کار رو تعیین کنم! کاش بشه دوباره بنویسم.
به من گوش بده ومرا ببین تا یادت نرود که بیادم بیاوری که بیادت باشم . Hamishe ba koli abroo bado ghoncheo golo shokofe. kasi nist ke dast tooye dastaye garmesh zire aftab zendegi koni. va farare bı vaghfeye adamha . shayad ham az yakhie rabeteye admha. Cheghad az tarse bazi adamha bizaram. Arezooye man inast to ghazale man bashi.
پس از بیش از یک سال باز آمدم. ازدواج پرنس ویلیام و کیت میدلتون. مراسم غبار روبی وبلاگ مطهر. بسی گنج بردم در این سال سی. دیده بان حقوق حیوانات ایران.
حال و روزنوشتهای من در این روزهای نبادا! یاد تو شعری است تراویده در نیمه شبی! برای خود خود افشین داورپناه. یاد تو که می افتم. مهی غریب تا حوالی مژگانم پیش میآید. و طراوت هزار سالهی بلوطی کهن. یاد تو همین ستاره است. که گ ر میگیرد و میافتد. تو ناگهانی ر ز سیاه هستی. تا فردای روشنی که هست. می دانم که هست! چه چیزی بهتر از چشمهای تو برای جذب توریست! و گرنه چه چیزی.
رژیم و دوستان عزیز تمیز. این را میدانم که دل ودماغی برای نوشتن ندارم و فقط به خاطر رژیم بوده که اینجا نوشته ام. رژیم را کم وبیش رعایت کرده ام . همین که توانستم خودم را قانع کنم وسوپ بپزم و بخورم به جای اینکه هیچی نخورم و بعدش گرسنه بروم سر یخچال و هرچی هستو بریزم تو خندق بلا خودش جای قدردانی داشت. فلون جان قدردانی تشکر ممنون . دوست عزیز یه کم هم به فکر اصلاح خودت باشی بد نیست ها. ولی واقعا نه حوصلش رو دارم که بگم نه .
Sunday, August 3, 2008. چقدر خاطره دارم از آن روزها. اتفاقی نگاهم به آب افتاد. چه شفاف! گفتم کاش آشپزخانه ما هم از آن انتخابها داشت . انگار آن روزها حوصله بیشتر بود. Sunday, August 03, 2008. Friday, July 25, 2008.
یه وقتایی زندگی اونقدر آروم و بی صداست که حتی دلت نمی خواد یه اتفاق خیلی کوچیک مثل یه سفر انو تغییر بده. باید بود یا باید رفت مساله این است! دوست ندارم هیچ چیزی این آرامشم رو به هم بزنه حتی یه سفر قشنگ .
Forgot Password or Username? Glamour Photo and Light.
The Wanted - Chasing The Sun. Follow your dreams, york hard. Pauline, 17 ans, TWITTER. 65279;Si vous prenez une citation prévenez moi, juste pour ma curiosité personnelle! Sur ceux, bonne visite.
یعنی از دیروز حالم اصلا خوب نبوده و هی دارد بدتر و بدتر هم میشود. یک دلشوره عجیبی توی دل م هست که حتی گاهی نمی گذارد نفس بکشم. یعنی نفس میکشم ها اما خیلی به سختی. دارم سعی میکنم دلیل این دلشوره را پیدا کنم اما دلیل خاصی هنوز نیافته ام. خلاصه که خواستم بگویم خسته ام و حالم خراب است. حالا هم من هستم و این صفحه خالی و راه بین خانه و دانشگاه و یک دل گرفته و غر دار که نمی داند باید چه کند.