كوهنوردي تنوره كشيدن برسر اينكه اولين صعود را من كرده ام يا تو نيست. مربي كوهنوردي را به تكه اي كاغذ نمي شناسند. كوهنورد را به كفش و كلاه محك نمي زنند. كوهنوردي به ديد است و معرفت. كوهنورد را به سيرتش مي شناسند نه به صورتش. اما گويا اين سير و سلوك ديري است كه لابه لاي كتابها مانده و در پس خاطره ها نشسته. ریشه های ما به آب. شاخه های ما به آفتاب می رسد.

فقط یک مرد عاشق می تواند برای بودن با عشق همیشگی اش ساعتها رو به عکس او بنشیند و به رفتن کنار .

القص ه که ای باران ما بی تو کویریم. یاابن الحسن شرمنده که آنچنان دعایی نکردیم تا ظهورتان را یک سال جلو بیندازیم. یاابن الحسن شرمنده که آنچنان دعایی نکردیم تا ظهورتان را یک سال جلو بیندازیم.

کلا در بهترین شرایط ما در مورد جزئیات بی اهمیت زندگی فکر می کنیم که حق انتخاب داریم و با آن خوشیم. و بعد اینقدر در این خوش بودن خودمان غرق می شویم که بعد فکر می کنیم چقدر مختار هستیم زندگیمان خوب شود! و اصلا نمی دانیم که چقدر فاکتور هایی بود که ما نمی توانستیم درباره شان کاری بکنیم. نمی توانستیم پدر مادر کشور دین و حتی جنسیت خود را انتخاب کنیم.

مدام کارهایی هست که به خاطر کارهایی دیگر کنار می گذاریمش. گاهی یاد آن روزهایم می افتم. روزهایی که درکم از امروزها بیشتر بود. آدم ها این طورها اند. می دانی که چه می گویم. کاش تو را همیشه این گونه شاد ببینم. گاهی به تو سخت می.

مضحكه نامه ي د ن كيشت لامانچاي. استغرق در تناليته هاي رنگي بر روي صحنه ام. چشم هايشان پر از درد است. هوا رعد و برقو طوفاني است. ش درد را فرياد مي زنند و جرعه جرعه مي نوشند.

ژوئیه 21, 2010 بدست coldyears. نوشته شده در شبی که خواهرم گریست. ژوئیه 21, 2010 بدست coldyears. نوشته شده در شبی که خواهرم گریست.

این مزخرفات شیرین و فرهادی رو . پنجره را کنار زد و به بیرون چشم دوخت .