اخرشم غیر از خدا هیچکسی برات نموند. خدایا دلگیر نشو از من. انقدر که این جماعت ایرانی اکادمی گوگوش جدی میگیرن. صنایع فضایی جدی گرفته بودن ما الان داشتیم روی سطح زحل.

دلم خیلی براتون تنگ شده بود. این وبلاگ از این به بعد هفته ای یک بار آپ میشه. آخه در طول هفته یونیمون فقط ۲ روز سایت آزاد داره. تیری ها شادترین مردم در عین غم هستند. تیری ها خوشگلترین و در عین حال ساده ترین هستند. تیری ها باحال ترین در عین وقار هستند. تیری ها بعضی وقتها بدجنس میشوند اما. بدجنسیشون هم شیرینی خاصی داره. من هیچ علامت سوال یا تعجبی استفاده نکردم. چون همه اینها کاملا واضح بوده و هست.

نمیتونم برا آپاتون بیام بچه ها ولی هر وخ فرصت کنم بهتون سر میزنم. دوستای عزیز دیگه نمیتونم کسی رو لینک کنم چون نمیتونم سر بزنم شرمنده. بالاخره روزی رو که ازش ترس داشتم رسید. خیلی سخته که بخوای از رفتن بنویسی. وختی که وابسته شدی رفتن با مردن هیچ فرقی نداره.

ت ه مونده هاے یک ذهن خ ط خ طے. خ وب ی بآدبآد ک. این ه که د ر حآل ی که. ه م ه ز ند گیش. ول ی بآزم تو آسم ون. می ر ق صه و می خ نده. نه فراموش میشوند و نه تکرار.

حرفهای ناگفته ام را خودت بخوان. آنقدر بغضهایم را فرو خورده ام که اینک کوهی دارم در گلو به عظمت همه ی فلک الافلاک های جهان. باید اینروزها بیشتر مواظب باشم. دنیا را آب خواهد برد. چقدر احساس سیری دارد دلم! تولد من مرگ تدریجی رویاهاست .

سلام بر هم وطن همیشه آشنا. باشد که عقده های تقسیم شده کمی بار از شانه های خسته ی ما کم کند و بتوانیم روزهای باقی مانده. از عمر بی مصرف را لنگان طی کنیم . خ راب ش د ت صویر ت . ح تی اگ ر خ دا ف ر ست د باران اسیدی ب رای ت طهیر ت. ب رف و پاکی ب رای ت شبیه ت .

ღ کلبه ی عاشق ها ღ. تنها کسی که من درک میکرد یه روز رسید که دیگه من ترک کرد . به نام خالقی که تنهاست. ولی تنهایی را برای مخلوقاتش. ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺯﻥ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ﻧﻪ ﻣﺤﺼﻮﻟﯽ. ﺍﺯ ﺟﺮﺍﺣﯽ ﭘﻼﺳﺘﯿﮏ ﺭﺍ! ﻭ ﺗﻮ ﺍﯼ ﺯﻥ ﺁﮔﺎﻩ ﺑﺎﺵ. ﮐﻪ ﺩﺍﻑ ﺷﺪﻥ, ﺗﻀﻤﯿﻦ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻥ. که قفل شده در دست من . بﮧ ا ن دآزه ے ل ط آف ت ش ب ن م ے. ر وے گ ل ب رگ ر ز م یش ین ﮧ. ف ق ط اینو ب دوט ک ہ.

ای گل تازه كه بویی زوفا نیست تو را. خبر از سرزنش خار جفا نیست تو را. رحم بر بلبل بی برگ نوا نیست تو را. التفاتی به اسیران بلا نیست تو را. ما اسیر غم و اصلا غم ما نیست تو را. با اسیر غم خود رحم چرا نیست تو را. فارغ از عاشق غمناك نمی باید بود. جان من این همه بی باك نمی باید بود. همچو گل چند به روی همه خندان باشی. همره غیر به گل گشت گلستان باشی. هر زمان با دگری دست به گریبان باشی. زان بیندیش كه از كرده پشیمان باشی. جمع با جمع نباشند و پریشان باشی. یاد حیرانی ما آری و حیران باشی.