بیشتر ما درباره ی اینکه کی هستیم عقایدی نابخردانه و درباره ی اینکه زندگی را چگونه باید زیست قواعد بسیاربسیار خشکی داریم . آغوش کودکانه ی نرمت خورشید نیمه ی تابستان. درختی می شوم در آغوش تو. که هر روز از مهر به شکوفه می نشینم . به قلم دوست و همکار عزیزم خانم شراره ب شرا. تا از مهر تو اثر آمد. همه مهرها سر آمد .

و زمستان هم امد . دور قلبتان شال گردن بپیچید. مواظب انسانیتهای به خواب زمستانی رفته باشید.

درانتظارت ندبه خوان مشغول دلداری ست. به هر روی توی این دوسال هرگز نشد که خودم تمام قد رو به روی جناب کنکور بایستم و توانم را نشانش دهم هنوز نتایج کنکور 94 اعلام نشده و من به کنکور 95 می اندیشم و دو هفته است که براش وقت میگذارم و درس می خوانم . چند نقطه چین فاصله داریم با بهار 94 و 93 می گذرد . با تمام اتفاق هایی که توی مشتش داشت روز های خوبش کم نبود اما روز های تلخ هم . 94 عزیز لطفا خودت برایمان روز های خوبی آرزو کن . لحظه هایتان سرسبز و شاعرانه .

I remember your bare feet down the hallway. I remember your little laugh. Race cars on the kitchen floor. Plastic dinosaurs, I love you to the moon and back. I remember your blue eyes looking into mine like we had our own secret club. I remember you dancing before bed time then jumping on me waking me up. I can still feel you hold my hand. Little man, from even that moment I knew. You fought it hard like an army guy. Remember I leaned in and whispered to you. Come on baby with me.

خط خطي هآي ذهن دوتآ رف يق. دلم براتون مورچه شده بود دوست جونيا! اومدم بگم كه شايد اينجا ديگه آپ نشه. شما مي تونين يا بياين وب من يا صفيه و اونجا واسه آپاتون نظر بدين كه حتما ميايم. خيلي خيلي خيلي دوستتون دارم. وب هامون تو لينكا هستن. دختره عکس انگشت پاشو گذاشته بود .