خاطرات فریمان از کودکی تا. با اینکه صدای عجیب و غریب و نکره ی راننده بلند می شد. کسی جا نمونه مسافران که قبلا. کرده بودند و در جای خود. در رکاب می کرد صدای صلوات برای. می شد و از نیش تا بناگوشش غرور می. بود بیشتر کاربرد داشت و هر گاه که از تپه. سلامتی تمام انبیا و اولیا.

آموزش طراحی واپیپر و بنر رایگان. فضای مرده تنفس در جغرافیای ادبیات ایران. فضای مرده تنفس در جغرافیای ادبیات. باز هم ممنوع شدن از نوشتن در سایت شعر نو! در دلم طوفانی است. فروش كتاب شعر قاصدك خیال. قروش كتاب شعر قاصدك خیال اثری جاوید در شعر نو. دست هامان پر از داوودی است. چشم ها معنی بیداری نیست.

روزی نمی شود که به یاد ناگفته ها-از گفته های ناگفته ی خود ننویسیم-یک دم نمی شود که به یاد وبلاگمان-ا. دستهایمان را به نشانه ی دوستی بی حد در دست هم می نهیم برای گفتن ناگفته هایی که باید گفته شود . ناگفته هایمان را چو شمعی در دستانمان می گذاریم برای پیش کش کردن دوستیمان . رهسپار یادها می شویم با خواندن نام ها . می نشینیم بر سفره دل که گوییم از راستی ها و ناگفتنی ها . نه آرامم نه بي تابم.

سلام دوستای گلم این سلام مث همه سلامای دیگه نیست این سلام با همه غصه های دلمه. دیگه خسته شدم خسته شدم از تظاهر به خوب بودن کردن. خسته شدم ازوانمود کردن به اینکه چیزی نشده. از اینکه الان یکساله که تنهام وادعا میکنم فراموش کردم اما نکردم.

دیشب با خدا دعوایم شد . با هم قهر کردیم . فکر کردم دیگر مرا دوست ندارد. رفتم گوشه ای نشستم . صبح که بیدار شدم . پیرشدن درخم کوچه های انتظار! بی خداحافظی کسی راترک نکن. نمی دانی چه درد بدی است.

آنگاه که در می یابی. چشمانی که در حال عبور است. پاره ای از وجود تو را. چند قدم بالاتر از نگاهت. خیلی ها خداحافظی کردن از وب رفتن. از دو سال پیش که من اومدم گرچه من واسه خودم یه دفتر دارم. زندگي دفتري از خاطره است. خودت رو به مردن نزن! .

درد یک پنجره را پنجره ها می فهمند. معنی کور شدن را گره ها می فهمند. قصه تلخ مرا س رس ره ها می فهمند. یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن. چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند. غرق می شویم که فراموش می کنیم. ساده ترین داشته های ما شاید آرزوی فرد دیگری باشد. دیگری در آرزوی شنیدن صدای پدرش. ما از باب میل نبودن غذا به جان. دیگری در حسرت صدا کردن نامش وشنیدن جوابش.