Date Range
Date Range
Date Range
خفه ام می کند دود غلیظ تنهایی ای که. مرور می کنم من را با تو. و تو را با خودم. کاش ذره ای دلتنگ من بودی . یکشنبه بیست و هشتم اردیبهشت ۱۳۹۳. من عاشق یک نفرم و.
با یک تجربه ی قدیمی در خدمت شما هستم. عرض سلام خدمت بانوی مهربان. مشتاق ماه روی شمایم اگر زمان-. فرصت دهد به محضرتان مفتخر شوم. یادش به خیر کوچه ی مهتاب دو جوان. وقتی که- من- حریر شما را به باد داد. مهتاب از خجالت خود پرده ای از آن-. کوچه ولی نور پوش بود. از اطلس طلوع دل انگیز ماهتان. فصل سکوت- کوچه هماغوش ماه بود. زیبا ترین سپیده ی تاریخ بی گمان-. در آن زمان ظهور کرد . آه! وقتی شکست حلقه ی ما -سوت- پاسبان. آمد دوباره سوت- ودیگر ندیدمت. بانو دلم عجیب گرفته . تو چرا گريه نمي كني! .
بیابان را سراسر مه گرفته است. چند سال گذشت من هنوز زنده ام. یک فنجان قهوه ی اسپرسو سفارش داد که تلخ ترین نوع قهوه است . آن وقت ها حتا در مورد تلخی قهوه ی اسپرسو و شباهتش با مزه ی زندگی هم صحبت کرده بودند. نگاهی انداخت به زوجی که در میز کناری آرام آرام با هم حرف میزدند . لبخندی روی لبش آمد . چقدر با احساس و شمرده شمرده و عاشقانه! دوباره به خیابان نگاه کرد .
پشت احساس عمیق دل من. شهری از جنس دل است. که اگر پا بگذاری آنجا. روی هر خشت و گلش نام خودت را بینی. و اگر منت خود را به سرم بگذاری قدمت روی نگاهم. و به سویت آید با نگاهی که پر از احساس است. گوش کن زیر لبش زمزمه ای میخواند. که اگر تا مهتاب تو کنارم باشی. آسمان دل من تا به ابد آبی است. آه این قلب پراز خواهش من. از جدایی نگاه تو دگر عاصی است. تو بمان تا به سحر. نه سحر تا به ابد.