نگارش در تاريخ دوشنبه بیست و یکم مرداد 1392 توسط سردبیر. دانشگاه خاتم النبیین در پی مصادره قنبرعلی تابش.

در یک روز گرم وآفتابی از سال 1347 در برهوت زمین وچنبره زمان گرفتار آمدم . ازروز های سبز و شیرین کودکی که با فقر ومحرومیت اجتماعی همراه بود خنده های تلخی بیاد گار دارم . با اینهمه دغدغه همیشگی ام آبادی کشور زخم خورده ام افغانستان عزیزاست در همه زمینه ها ی فرهنگی هنری اجتماعی علمی اقتصادی و.

شعر و گاه نویس های من. از سیاست کثیف این روزهای بشر گرفته تا گرسنگی و نژادپرستی و کشتار. دنیا را خون گرفته است و ما از شدت رنجی که در آن می لولیم کرخت کرختیم. اندوه است که تولید می شود و باز تولید می شود. کافی است بند دلت جایی بند نباشد. تاريخ سی ام تیر 1393ساعت نويسنده زهرا زاهدی. تبم را اندازه نگیر دکتر! نه شنیدن صدایش از آن سوی خط. نه دیدنش در صفحات اینترنت. نه ماشین زمان که مرا به گذشته برگرداند. که بر ابرها سفر کنم. هیچ کدام حالم را بهتر نخواهد کرد. تبم را اندازه نگیر دکتر! دبیر قند پارس.

بی نام تونامه کی کنم باز. ای یاد تو مونس روانم جز نام تونیست برزبانم. ای برورق تودرس ای ام زاغازرسیده تابه انجام. امیدوارم دراین کار خداوند بزرک توفیق عنایت فرماید. در خانه های خود به فروش می رسانیدند.

تمام شاخه های برهنه ام درباد. اینک کلاغ ها درچهارسوی خیالم. آواز میدهند ترانه های سرگردانم را. تومی رفتی کش موی توانگار. اولین مجموعه شعرم بنام کلاغ وگندم زار. توسط انتشارات تاک درکابل منتشرشد. نبش کتابخانه عامه هرات موجودمیباشد.

یکی نگاهت میکند یکی دعا. مهاجر افغانی و استعمار نو. به زادگاهم باز خواهم گشت. ایکاش دلها چهره ها میبود.

غزلی تقدیم به مفاخر ادبی سرزمینم. دوغزل از از تازه ترین غزل هایم. فراخوان مسابقهی شعر و ادبیات عاشورایی. دو شعر از تازه ترین کارهایم. غزلی تقدیم به تکتم حسینی. شب شعر دورتر از چشم اقیانوس برگزار شد. تهماسبی خراسانی رودخانه ی وحشی. موسی ابراهیمی باید کمی مرد. محمد جعفر عزیزی برگ هایی از دفتر پاییز. میثم منتظری الف قامت دوست. پلنگ در پرانتز زهرا حسین زاده. عارف بسام اندیشه ی تلخ امپراطور.

گاهی سراغ مرا از خودم بگیر. ابر وقتی می شوی چشمان من تر می شود. درد دل هنگام باران دلنشین تر می شود. بی تو حالم آنقدر ها قابل تعریف نیست. حال من وقتی کنار توست بهتر می شود. وقتی آن سو انتظار دیدنم را می کشی. اشتیاق دیدنت چندین برابر می شود. از دل تنگت برایم گفته بودی پشت خط. روز های بی قراری کم کم آخر می شود. کم کم آخر می شود باور نداری صبر کن. صبر وقتی می کنی قسمت برابر می شود.

همچون روح وحشی اسپی در آینده. در استبل ها تنها نژادهای خوب جفت میشوند. خواهشا تا آخر بخوانید ونظربدهید پاورقی اشپلاق البته نمیدانم به همین سبک نوشته میشود یا نه اما از نظر شنیداری من به معنی سوت زدن است.