برای تویی که دوست داشتنو حس می کنی . تورو دوست دارم مثل حس نجیب خاک غریب تورو دوست دارممثل عطر شکوفه های سیب تورو دوست دارم عجیب تورو . نظرتونو راجع به این عکس و متنه زیرش می خوام بدونم. هر چی به ذهنتون میرسه بگید ادامه مطلب. دیشب بعد از مدتها رفتم سراغه حافظ. نیت کردم و بازش کردم. بی تو , با تو بودن شده شب و روزم.

می روم بی تو می روم برای همیشه . ولگرد زمانم و تنها در زمان پرسه می زنم . در فکر ماه شب چهارده ام . با چهره ای بزرگ و زیبا از پشت کوه سر .

اهل ساری هستم روزگارم بد نیست چند صباحی است به تهران پناه آوردم . همسر خوبی دارم و پسری چون ابر بهار. دور افتاده از دوستانم . کودکیهایم را می نویسم اینجا . شاید که کسی مانده آنور دیوار . آی سلام به شماها . تقدیم به اولین و آخرین عشقم. وبلاگ نگرانی های یه پسر بچه 36 ساله است.

در هوای شهری تنفس میکنی ک من در هر دم و بازدم ب تو می اندیشم پس تو نیز اندیشه های مرا در رگهای خود داری, تو نیز دمی مرا بیاد آر. ترسم از آن است در پس نگاهی تو را با دیگری ببینم. ب هر آنچه بر نگاهت میرقصد. تو را آنجنان ک باید. میدانم ک ب من می اندیشی! طوری ک در هر نفس آرزو کنم زمان بمیرد و منو تو حک شویم. تو ای ک نیستی حتی در هستن هایت.

اینگونه چرا به فنایم میداد! ای داد که بی دادم من. ای درد که پر زخمم من. ای رنج که میخندم من. ای اشک که بارانم من. بی صدا مرگ ندایم می داد. گل خاری که می رویید لیک شفایم می داد. حلقه ذهنم در حقه مدار زمانه جان می داد.

برگ های ما را سپرده ای به دست باد و نگاه کن که هزار خاطره از تو به پرواز درآمده اند. ظ روز دوشنبه ۱٥ دی ۱۳٩۳. ظ روز یکشنبه ۳٠ آذر ۱۳٩۳. ظ روز جمعه ۳٠ آبان ۱۳٩۳. ظ روز یکشنبه ٢٠ مهر ۱۳٩۳. کیستی که من اینگونه به اعتماد. با تو قسمت می کنم.