دل نوشته های بهار بی خزان. باید خریدارم شوی تا من خریدارت شوم از جان ودل یارم شوی تا عاشق زارت شوم من نیستم چون دیگران بازیچه بازیگران اول به کف آرم تورا بعدا گرفتارت شوم. ظ روز چهارشنبه ۱۳ خرداد ۱۳٩٤. به نام تنها پناهم خدا. دلم عمری می گیره بهونه. میخواد دل بکنه از این زمونه. تویی فانوس روشن تو شب تار. واسه این دل سرگشته بی بی یار. دیگه وقتشه که بارون بباره. بریزه رو سر شبا ستاره. که می زنه به شیشه ی دلم سنگ. ای تو هستی این دل شکسته ی من. نای نفسهای خسته ی من.

مارس 31, 2011 بدست حمیدرضا. نوشته شده در دستهبندی نشده Leave a Comment. دسامبر 4, 2010 بدست حمیدرضا. نمیدونم امروز که قصد نوشتن کردم این همه اتفاق دور و برم افتاد یا چون میخواستم بنویسم حواسم رو بیشتر به اطرافم جمع کردم. چند دقیقه بعد از من دوتا پسر سوار شدن. یکم خودم رو جمع کردم اما نه اونقدر که جا باز شه. یکم خودم رو جمع و جور کردم تا دستش رو از پام بر.