Date Range
Date Range
Date Range
شعر ما با شعر شما کمی فرق دارد. ما زمانی می نویسیم که با خود صادقیم. دست پا زنان برای نجات خود از رنچ لحظه می نویسم.
من و تو خسته ی این بازی غم آلودیم . قرار بود هر شب بنویسم. چقدم که گینس فیلم بیخودی بود - -. مینویسم که دستم یادش بیاد شاید. ﺍﺯ ﺗﻮ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﻡ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ! ﻋﻮﺍﺭﺽ ﺟﺎﻧﺒﯽ ﺑﻮﺩﻥ ﺗﻮﺳﺖ . ﺣﺲ ﺗﻨﻔﺮﺕ ﺭﺍ ﻣﯿﺎﻥ ﻫﻤ ﮕﺎﻥ ﺟﺎﺭ ﺑﺰﻧﻢ . ﮐﻦ ﮐﻠﻤﺎﺗﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﻢ ﺭﺍ . ﺗﺎ ﺑﺪﺍﻧﯽ ﺑﻮﺩﻧﺖ ﺍﺯﺍﺭﻡ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ .
مردی که حتی خودش نیست. ده مهری شدم به خوبی تو. چیزی نمی گویی و بی اینکه گفته باشی می دانم. می روم کنار پنجره و بغض می کنم. روم می نشینم پشت مانیتور و با صدای عهدیه گریه می کنم. می خواهم برای تولدت متنی. صدبار می نویسم و پاک می کنم. وبلاگ و برش می دارم. می نویسم غمگین از آب درمی آید.
کوزه ای پر از خالی! به امید صبح آزادی. 1- از بس دروغ نگفته ام , آخرین باری که دروغ گفته ام یادم نیست. 2- از بس دروغ گفته ام , آخرین باری که دروغ گفته ام یادم نیست. یک سری از دوستان خوب در. امیدوارم علاقه مندان حمایت کنند.
مردی که تا پیشانی در اندوه فرو رفت. با درود به همه دوستان عزیزم. برای ثبت نام و نیز اطلاع جامع و کامل از جشنواره بزرگ کتاب خوانی اینجا کلیک. من درد های بی عددی دارم. پس یک بی جربزه ی تمام عیار شده ای فردینان! جدا که موش شده ای. پس زنده باد دیوانه ها و بی جربزه ها! .
یعنی بوسه چیدن از لبهای مرگ. یعنی سقوط به سیاهچاله های عمیق قرن وحشت . یعنی تماشای هرروزه ی رقص دخترکی. که لبهایش را راهزن لحظه ها. تا فریادهایش را پشت هر غروب. زنده به گور کند . دیدن اشکهای یک ستاره . بوسیدن چشمهای یک مسافر . روزگارم را به پاییز کشاند. قاب پنجره را از من گرفت. تنها واژه ای شد میان شعرهایم .
Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.
Thursday, December 8, 2011. Sunday, November 27, 2011. I went back to the store and guess which one I bought? The Moose. I also just liked the Moose better, remember that clever name. anyway, as soon as I was almost home it started to bother me. I bought the one I. Saturday, November 19, 2011. Yep, pretty much teared up in the dark Porche.
Abonne-toi à mon blog! A moment, a love, a dream aloud, a kiss, a cry, our rights, our wrongs. A moment, a love, a dream aloud, a kiss, a cry, our rights, our wrongs. Tu penses pareil que moi. Je veux que tu reviennes. Et tant pis si je pleure, tu as tout les droits sur mon coeur.
کلمه ی شیمیائی بالای تختت بیشتر از هر شب می درخشد . صدای دمام ها می پیچد توی سر بیمارستان . با بغض ناله می کنم ان ی سلم لمن سالمکم سرفه هایت بیشتر می شود . یا امام حسین! الهم ارزقنی شفاء الحسین . سرم را که بر می دارم اتاق تاریک تاریک است و تو روشن ترین نقطه زمین می شوی و ثب ت لی قدم . تقدیم به شهید جهان آرا.