Date Range
Date Range
Date Range
شهرستان های ایران و تاریخ ایران. کاش فراموش کردن به همین راحتی بود.
هدهد نر اگه جفتش غایب بشه تا برگشتنش چیزی نمیخوره و اگه. جفتش بمیره ابدا به هیچ ماده ای نگاه نمیکنه! و اردک ماده فقط با یک. و چنانچه جفتش بمیره تا آخر عمر تنها میمونه! خدایا مردانمان را هدهدی. و زنانمان را اردکی . و در هر منطقه ای به پایان برسد. که معادل ۳۶۰ درجه است.
به نام اول بی ابتدا و آخر بی انتها. تسليت ميگم اين ايام رو. من چه كار كنم اين جوري. خواهش ميكنم زودتر درستش كن.
که کسی فکر نکرد زیر خاکستر آرامش من چه هیاهویی به پاست! قشنگ تر از پریا. خرید قلم خش گیر ماشین.
به دیدارم بیا هر شب. در این تنهایی تنها و تاریک خدا مانند. شبم را روز کن در زیر سرپوش سیاهی ها. دلی خوش کرده ام با این پرستو ها و ماهی ها. و این نیلوفر آبی و این تالاب مهتابی.
بعد دو سه سال برگشتم و این اولین پست من تو وبلاگ جدیدمه. الآن تنها چیزی ک میتونه منو اروم کنه نوشتنه. نوشتن چیزایی ک تو دلمه. این وبلاگ پر از غمه. تا زمانی ک من پر از غمم. پس مینویسم شاید اروم بشم. سه شنبه هفدهم تیر ۱۳۹۳. صحبت از کشتن ناخواسته ی عاطفه. کوله باری پر از هیچ ک برشانه ی ماست. گله از دست کسی نیست. مقصر دل دیوانه ی ماست. نمیدونم کدوم راهو برم که به بن بست نخورم.
خدآیآ تو نیمهے گمشدهے م ن نیستے که به دنبال تو ب گردم تو ت مآم گمشدهے منے. افتخار نکن به اندازه موهای. از بس در قاب زندگی. ب عضی دوستیآ شوخی شوخی میآن و جآگیر میش ن توی د لت! ت بدیل به یه ع شق ع میق میش ن. ت ه ن شین میش ن توی ق لب ت. اونو قته که بآی د ب ل د بآشی چ طور بآ یه خآطره ک نآر بیآی! دوست ندارم هیچ کدومتون واسم خاطره بشین رفقآ.
امروز دوشنبه تولدم بود بیستو دومین بهار زندگیمونم گذشت. هوای تو چقدر سرده ببین دستامو یخ کرده. تو بی تفاوتی این واسم نهایت درده. من چشماتو میبندی من از این غصه میمیرم. تا این حد رفتی از دستم که دارم از دلت میرم. توی بارونی که دنیامو گرفت. منو از چتر خودت دور نکن. منو به جدایی مجبور نکن. همه چی میتونه بهتر باشه.
سایت دشتک ازمنطقه اشکور رحیم آباد رودسر. نوشته شده در ساعت توسط تقی غلامی. خاطره هديه روز مادر با یک شاخه گل.
No acuses a la naturaleza, ella ha hecho su parte, ahora haz tú la tuya. Lunes, 12 de noviembre de 2012. Este año que viene es muy importante para mi, a decir verdad, demasiado. Llevo unos meses con un estancamiento que ya no aguanto, me refiero en lo profesional y en lo físico. Solo falta ver como va todo, y eso si no me presionaré iré haciendo los ca.