Date Range
Date Range
Date Range
ღ ஜ تمام داستانهای واقعی و غیر واقعیღ ஜ. وبلاگی با طرحی نو با مضمونی جدید. یا ثامن الحجج دل ما وا نمی شود. خیلی تلاش کرده ام اما نمی شود. هرجا که رفته ام و به هر کس که گفته ام. گفته به دست من گره ات وا نمی شود. اصلا به هر که رو زده ام گفته با تشر. هر جا که می روی برو! این جا نمی شود.
مجموعه داستان جایی برای پناه. اپلود-پی دی اف ومابفی فایل ها.
ازم دوری اما دلت با منه. ازت دورم اما دلم روشنه. توو چشمای تو عکس چشمامه و توو چشمای من عکس چشمای تو. دوباره توو ذهنم نگاه می کنم. دارم اسمتو هی صدا می کنم. تو هم با خیالم نفس می کشی. می دونم تو هم مثل من دلخوری. تو هم مثل من بغضت رو می خوری. نگاهت پر از حرف و درد دله. ولی خب تموم میشه این فاصله. دوباره مث اون روزای قدیم. که با هم توو بارون قدم می زدیم.
روزها و سالها پس از دیگری میامدن و میرفتن و او همچنان در حسرت دیدن اولین طلوع خورشید . بالاخره وقتی رسید که میتونست برای خودش تصمیم بگیره اونوقت بود که کوله بارشو بست و صبح زود از خونه بیرون زد تا بتونه اولین طلوع را ببینه البته با وجود تمام مخالفتها! به حرف خونه گوش نداده بود تا مسیر برگشتو علامت بزنه چون اونقدر به کارش مصمم بود که اصلا قصد برگشت نداشت . چند روزی گذشت روزو شبشو در تاریکی جنگل سپری میکرد که یکدفعه به انتهای جنگل رسید! با تعجب ازش پرسید چرا مگر بهتر از سپ.