امروز اولین جلسه کلاس والیبال آوین شروع شد و برای رسیدن امروز سه هفته بود که انتظار می کشید. امروز به همراه آوین و بابا شهریار و مامان جون برای صرف صبحانه به پارک اسدآبادی رفتیم هوای بسیار خوبی . پل طبیعت و مرکز علم گنبدمینا.

مهر 88 و کلاس نسیم جون. امسال اول مهر با مامان رفتم مهدکودک اون هم بعد از یک ماه بخور و بخواب تو خونه. راستی اصلا یادم نبود براتون از تولد امسالم بگم امسال هم مثل پارسال یه تولد تو مهدکودکم با حضور عمو شهرام .

روزي, روزگاري پيرمرد و پيرزن فقيري در آسياب خرابه اي زندگي مي كردند. سال هاي سال بود كه پيرمرد پرنده مي گرفت مي برد بازار مي فروخت و از اين راه زندگي فقيرانه اش را مي گذراند. روزي از روزها, وقتي رفت دامش را جمع كند, ديد. نوشته شده در شنبه هجدهم دی .

عکسهای آرین در یکماه اخیر. جیگرتو برم با لباسهای خوشگلت واقعا دست خاله آرزو درد نکنه. آرین در باغ گلها در اصفهان. سلام به دوستان وبلاگی عزیز. آرین هم مثل همیشه در حال شیطنت کردنه و روز به روز هم هزار ماشاالله داره بلاتر می شه بعد از ظهر که میرم خونه مامانم دنبالش خستگی از صورت مامان می باره.