ورود دخترا و پسرای بی جنبه ی ایرونی اکیدا ممنوع! ادمه ی آرشیو ماهانه. عکس های جالب و دیدنی. عکس های هنری و زیبا. گالری عکس بازیگران زن ایرانی.

یز بسیار زیبایی در دنیا وجود داره به اسمه . جوگیری! فکر کنم تیترم به اندازه ی کافی توضیحات رو داده باشه! من مثه خوشخیالا فکر کردم که می تونم آپ کنم . سپیده دم رو دیدم! من واقعا دوسش داشتم! خیلی قشنگ تر از ۲ تای قبلیش بود! ولی هنوز به پای توایلایت نرسیده بود! دوم اینکه . بازم امسال هیچ کودومتون تولدم رو تبریک نگفتین! امروز روز تولدم خیلی دپ بودم! تازه کادو هم نگرفتم! .

نظرات همراهان نیک اندیش دربارهء مشکلات مطرح شده. میترسم کارم به جدایی برسه. لطفا مشکل منو هم بزارید تا از این تشویش رها شم! 15مهر92باپسری که 4 سال از من بزرگتر بود و شغل آزاد داشت پای سفره ی عقد نشستم. پدرم سه ماه قبل به طور کامل راجع بهش تحقیق کرده بود. منم 4 بار باهاش قبل عقد بیرون رفتم. خانواده ی بسیار خوب ومادر فوق العاده مهربونی داره و منو میپرستن وخیلی با هم راحتیم. خودشم پسر بدی نیست اما چون متولده دی ماهی بی احساسه! من از روز اول گفتم دختر رمانتیک و احساساتی هستم! سعی کردم بی توجه باشم اما نشد.

عشق را می توان لابلای کلمات دید. با تسلیت ایام شهادت مولای متقیان در مناجات شبانه شبهای قدر را التماس دعا دارم. نوشته شده در شنبه بیست و هشتم تیر 1393ساعتتوسط محمود نوری. اولین آموزشگاه تخصصی خوشنویسی در لارستان. موزش خوشنویسی با قلم نی. با ارائه مدرک از انجمن خوشنویسان ایران. 20 سال سابقه هنری از سال 70.

سهشنبه 5 مهرماه سال 1390. کجایی صحاف باشی جان که ببینی آقا موچول های امروز با مدرک دکتری و 30 سال سن هنوز همون گوساله گاوان و ماچه خرانند که با وجود اینترنت و موبایل و این همه امکانات فقط پی خوراک و جماع میگردند. شنبه 15 آبانماه سال 1389. ز بررسی همین دو نوع قهرمان میتوان فهمید که رسالت ایرانیان در تاریخشان چیست و هویت خود را چگونه .

یک خدا و یک دنیا آرامش نیازم هست. خبر گزاری انجمن داستان چوک.

عشق یعنی خیمه های سوخته. عشق یعنی حاجی بیت الحرام. دل بریدن ها وحج ناتمام. عشق یعنی غربت نور دوعین. عشق یعنی گریه برقبر حسین. عشق را گویم فقط در یک کلام. دلم بی نهایت گرفته . در دیاری که در او نیست کسی یار کسی. یا رب که نیوفتد به کسی کار کسی.

تموم خونمون غمگينه بي عشق . كسي حرف منو باور نداره . همينه كه ميگم خستم خدايا . همه حبسيم توي يه اتاقك . كسي از خونمون بيرون نميره . دارم فكر ميكنم به با تو بودن . ولي قلب تو جاي ديگه گيره . حالم خيلي خرابه واي . به ياد اوني افتادم . كه حالم رو نميدونه . یه شعر از خودم در کردم! نگاه به ساعت میکنم.