حرف های دلتنگی از زندگی در کولورادو. چند وقتیه که به شدت آلوده ی فیس بوک هستم. هر کسی از اون به یک منظوری استفاده میکنه. برای من فیسبوک حکم مهمانی هر از گاهی رو داره که میتونم دوستان و اقوامم رو ملاقات کنم و در مکالمه و محاوره شون شرکت کنم. عکس های جدیدشونو ببینم و با لایک زدن بهشون بگم دوستشون دارم. نوشته شده در پنجشنبه یازدهم خرداد ۱۳۹۱ ساع.

منم رهگذر بعد از مدتها اومدم . دلم خیلی تنگ شده بود براتون . حتما به من سر بزنید. هفته او ل اردیبهشت ۱۳۸۶. هفته او ل فروردین ۱۳۸۶. هفته او ل شهریور ۱۳۸۵.

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و . شنبه 8 فروردینماه سال 1394. هر شروعی یه پایانی داره. این بلاگ هم یه روز شروع شد و ناگزیر یه روز باید تموم میشد. قرار بود آخرش اینطوری باشه که من و سیندرلا توی کالسکه نشستیم ولی خب تراژدی شد دیگه. پریشب خواب میدم وبلاگمو باز کردم 65 تا نظر نخونده داره. مونده بودم چی شده که یه شبه این همه نظر نخونده آمده که . مجبورم برخلاف میل باطنی ا.

آسمون خدا همه جا یه رنگه. تحمل کن که سنگ بیبهایی در دل کوهی شود لعل بسی قابل ولی آهسته آهسته. به شکل بهتری انجام بده. و به این ترتیب نوشتن یادمون رفت. آقااااا اعتراف میکنم خسته شدم حسابیییییییییی. دیگه از این زندگی یکنواخت خسته شدم خسته ی خسته. همینطوری که من برای اون خواهم بود.