م خ اط ب خ اص. مرد بودن قانون دارد! یک دل باشیو یک رنگ! باید با تمام توانت تکیه گاه شوی! باید درد دل بشنوی! باید بغض هایت را بخوری. راهي بجز گريز برايم نمانده بود. اين عشق آتشين پر از درد بي اميد.

می روم بی تو می روم برای همیشه . ولگرد زمانم و تنها در زمان پرسه می زنم . در فکر ماه شب چهارده ام . با چهره ای بزرگ و زیبا از پشت کوه سر .

آقا و خانمی که دوست ما هستی لطفا با ما لاو نترکونین. بگید داداش علیرضا و آبجی صبا غیر از این بگین برخورد می کنیم شدیدا. ش رابت را بنوش ر فیق. بنوش بہ س لام تے فاحشہ هاے ش هرماל. ک سے را ن فروخت ند. بگو كدام راه را بروم كه پايانش تو باشي. بگو كدام شرابي رو بخورم كه در مستيش كنارم باشي. بگو كدوم عطره كه بوي تنت رو ميده.

نمی دانم چگونه آغاز کنم. مد ت هاست که دست بر قلم نگرفته ام. تمامی صفحات دفتر خاطراتم پر است از سفیدی. مد ت هاست که چشمانم ابر باران دارد! سنگین پلک هایم را حس می کنم. همه چیز را در حبابی بزرگ می بینم. از همه چیز و همه کس دور شده ام. دلیل این پریشان حا لی این روزهایم را نمی دانم. که اکنون از آن خانه ی دور یا شاید نزدیک.

یک ن خ آرام ش בوב می ک نم. ش به آ ک ﮧ مے خوابے ک م ے ف ک ر ک ט بﮧ د لے ک ﮧ ف ق ط بآ ی ک ح ر. سگم دیگه وبلاگ ما نمیاد نگار ریدی توش. ایشا الله نسکافه بریزه رو باسنت. با اون قیافت مثه هه دو. سه شنبه هفتم خرداد ۱۳۹۲. اینجا همش خاطره بود این ضیده ما اومد همه خاره هامو حذف کرد. اما خوب چون عاشقونه سه ساله میخوامش بخشیدمش. ایטּ روزها בلم عجیب بازﮮ ڪرב טּ مﮯخواهב . ב ل لامص ب م טּ ڪثیف تریטּ بازﮮ هاﮮ. و ش ڪωت טּ تماҐ قوانیטּ بازﮮ ها را . مﮯخواهم بﮯ تو خ طا ڪنم .

زندگی رویا و خیالی بیش نیست. شايدم از ته جيب سوراخي قل خوردمو افتادم جايي كه دست خودم هم ديگر به خودم نميرسد! مینویسم ته مانده هایی از خودم رو . هرچه از خودم یادم میاد . اگر نشانی ازمن یافتید درنگ نکنید . دل نوشته های پدر ایلیا. که برند از ره پنهان.

روی خ ط دل ت ن گی. اينج ا م اندن به انه مي خ واه د. حکایت رفاقت من با تو. که با هر جرعه اش بسیار اندیشیدم. که انتظار تموم شدنش را نداشتم! و تمام که شد فهمیدم باز هم قهوه می خواهم . و مردهای هرز را دور میز من جمع کن. شاید غیرتی شد و برگشت.