خلوت رودوست دارم به دلیل. دیگه دور هز چی عشق وloveو پسر و. خط کشیدم چون همش اخرش جز بد شانسی و دوری از خانواده برام تمام می شد. به خودم قول دادم مثل همهی ادم ها در کنار خانواده زندگی کنم ودر کنار خانوادم از خوشی هایم لذت ببرم. حالا تنها کاری که برام مونده باید برم تمام خاطره هام داخل دفترم و ذهنم حظف کنم تمام کادو هامو اتش بزنم. و فقط پیش مادر و پدرم که برام عزیز تر از همه چیز بودن زندگی کنم. امید وارم منو ببخشن! و به حرفشون گوش کنم اخرین باری که گوش نکردم همین نتیجش بود که.

در سقوط هم میتوان زیبا بود این را باران گفت. اين جا جز دوري تو چيزي به من نزديك نيست. با تو از خاطره ها سرشارم. جشن نوروز تو را کم دارم. سال تحویل دلم می گیرد. با تو تا اخر خط بیدارم .

به درد خانمانسوزی زخود بیگانه میمیرم. تمام خاطرات من شده افسانه میمیرم. کنکور داشتم تا پایان تیر هم هست. دوستان عزیز از هجوم کامنتاتون بسیار ممنونم و ازینکه بهتون سر نزدم عذر میخوام. کنکورام و گرفتاریام تموم شه به همه تون سر میزنم. با قلبی خسته و دلی اکنده از درد دلمو میزبان قدم هایتان میکنم و از تاخیرم شرمگینم. سلام عزیز ممنونم که اومدی.

لطفا ص بر ک نيد.

بعضیا مثل کره الاغ کدخدا یورتمه میرن تو اعصابا! تصور کن روزی بهم. دیروز یکی رو دفن کردن امروز یکی و فردا هم من.

شنبه بیست و یکم بهمن 1391. خوناشام ها در کنار ما. همراه با وحشت و نگرانيهايي كه در مناطق مختلف تگزاس بخصوص در نقاط روستايي بين مردم به وجو.

الحق که هیج جاشهروخونه خودآدم نمیشه! دلمون براتون تنگیده بودشدید! عجب دنیاییه. خب حالاکه برگشتیم غموغصه هاروبیخیال. بزن شادباشیم بابا دوروز جوونیم دیگه! حالااین حرفارو ولش. ولی خداییش تواین مدت نزدیک بودازجونم سیرشم. حالموبه لجن کشیده دختره ی روانی.

زن اون رو می کشه کنار و همه چیو تمیز می کنه. صبح که مرد از خواب بیدار میشه انتظار داشت که زنش جر و بحث و شروع کنه و این کارو تا شب ادامه بده . مرد در حالی که دعا می کرد که این اتفاق نیوفته میره اشپزخونه تا یه چیزی بخوره . که متوجه یه نامه روی در یخچال می شه که زنش براش نوشته. زود بر می گردم پیشت عشق من.