سال هاست که در مکتب زندگی تحصیل کمال می کنم. در ازای هر زشتکاری یک چوب می خوردم و در ازای درستکاری ها مرا به چوب فلک می بست.

تنها تو هستی که مرا فراموش نکرده ای. همه مرا فراموش کردند و رفتند تنها تو ماندی. تنها تو به صدایم گوش می دهی. و من می مانم و دنیای تنهایی. تا به کی انتظار تا به کی انتظار. دوست دارم وقت رفتن خبرم کنی. تا برای اخرین بار در اغوشت گم شوم. و با تمام احساس لمس کنم.

تمامی حقوق مادی ومعنوی این وبگاه محفوظ بوده و متعلق به وبسایت شهدای دستگردقداده می باشد وهرگونه کپی برداری ازمطالب تنها باذکرمنبع مجازمیباشد. زمان همه چیز راکهنه می کند مگر خون شهید را. شهید حاج احمد کاظمی و شهید سید حبیب حسینی. ثبت نام در لیست همسنگران شهدای دستگردقداده. سخنان مقام معظم رهبری درباره شهادت. ثامن تم قالب و ابزار مذهبی رایگاه. بشارت 110 از جنس پلاک.

شعر و داستان و دلتنگی ها. اوضاع می توانست بدتر ازاین هم باشد. اول گفتند زني از اهالي جورجيا همسرم باشد. قرار بود خانه اي در سواحل فلوريدا داشته باشيم. با يك كوروت كروكي جگري. تنها اشكال اش اين بود كه زنم در چهل و سه سالگي سرطان سينه ميگرفت. راست اش تحمل اش را نداشتم. قرار بود دو دختر دو قلو داشته باشيم.