داستان های گمنام

داستان های گمنام

OVERVIEW

The web page admg.persianblog.ir presently has an average traffic classification of zero (the lower the more traffic). We have analyzed six pages inside the website admg.persianblog.ir and found one website associating themselves with admg.persianblog.ir.
Pages Parsed
6
Links to this site
1

ADMG.PERSIANBLOG.IR TRAFFIC

The web page admg.persianblog.ir is seeing variant levels of traffic all round the year.
Traffic for admg.persianblog.ir

Date Range

1 week
1 month
3 months
This Year
Last Year
All time
Traffic ranking (by month) for admg.persianblog.ir

Date Range

All time
This Year
Last Year
Traffic ranking by day of the week for admg.persianblog.ir

Date Range

All time
This Year
Last Year
Last Month

LINKS TO WEBSITE

WHAT DOES ADMG.PERSIANBLOG.IR LOOK LIKE?

Desktop Screenshot of admg.persianblog.ir Mobile Screenshot of admg.persianblog.ir Tablet Screenshot of admg.persianblog.ir

ADMG.PERSIANBLOG.IR SERVER

Our crawlers diagnosed that a single root page on admg.persianblog.ir took one thousand three hundred and eighty-four milliseconds to come up. I could not observe a SSL certificate, so in conclusion I consider admg.persianblog.ir not secure.
Load time
1.384 sec
SSL
NOT SECURE
IP
46.224.2.182

BROWSER IMAGE

SERVER SOFTWARE AND ENCODING

We caught that this domain is utilizing the Microsoft-IIS/8.5 operating system.

HTML TITLE

داستان های گمنام

DESCRIPTION

داستان های گمنام

PARSED CONTENT

The web page has the following in the web page, "نویسنده انجمن نویسندگان ماه - ۱۳۸٩٥٢۳." I saw that the web page also stated " دختری با قیافه ای معمولی که معصومیت خاصی در چشمانش موج میزد ." They also said " مانتویی ساده به رنگ آبی کمرنگ پوشیده بود. به همراه شالی که موهایش را میپوشاند. این تیپ باب میل من نبود! سعی کردم این حس را به خودش هم منتقل کنم. در خیابان نسبتا شلوغی که مسیر همیشگی اش بود قدم میزد. پسری از روبرو به سمتش می آمد . سرش را بالا آورد و به چشمانش نگاه کرد. پسر تا به او رسید گفت میدونستی خیلی زیبایی به هم نزدیکتر شدیم." The meta header had Weblog as the first optimized keyword. This keyword is followed by Daily, Writing, and PersianBlog which isn't as urgent as Weblog. The other words admg.persianblog.ir uses is persianweblog. Blog is included and might not be seen by search engines.

ANALYZE SUBSEQUENT WEB SITES

داستان های جاهد

بعد از 5 سال اکبر داشت به خونه بر می گشت . همون دیشب بچه ها رو با لباس های تمیز و مرتب خوابوند و خودش تا صبح تو خونه چرخید و همه چیز رو مرتب کرد . درست همونطور که اکبر دوست داشت خونه رو چید و بعد هم کوچه رو آب و جارو کرد . نماز صبح رو خوند و توی جانمازش خوابش برد . خواب دید که خواب مونده و اکبر پشت در خونست . دلش رو خوش کرد به ترافیک صبحگاهی ولی دل تو دلش نبود . نهار بچه ها رو داد و نمازش رو خوند .

داستان های اویس

چندباری سرش را به لبه تخت کوبیده بود. به زحمت توانست بلند شود و مسکنی بالا بیاندازد. بلند شد و پنجره را باز کرد. از مسجد محله صدای اذان می آمد. پنجره را بست و روی تخت دراز کشید و خوابید. حوصله هیچ کاری را نداشت.

داستان های راحیل

این جور وقتا می دوید طرف بابا و یه ماچ محکم از گونه خیس بابا میگرفت و می نشست به حرف زدن. با اینکه خیلی بچه بود اما میدونست که باید نگاه پر از غصه اش رو از بابا مخفی کنه و برای همین موقع حرف زدن تند تند و بی هدف دستاشو تکون میداد تا حواس بابا پرت دستاش بشه. بعد بلند میشد و میرفت توی انباری کوچیک ته راهرو و بی صدا اشک میریخت. طاقت دیدن شرمندگی بابا رو نداره.

داستان های صالحه

خواهشا قبل از فیلتر کردن تا آخر داستان رو بخون! سلام آقا. قربون دستت یه دونه کمپوت گلابی بده. پشت سرتون تو قفسه سوم. وایسا بینم! چه خبره آقا.

داستان های سالک

دیگه گرمای هوا اذیتش نمی کرد. حتی حس گشنگی و تشنگی رو هم از یاد برده بود. بلند شد و دو رکعت نماز زیارت خوند بعد هم زیارت عاشورا. سرش رو که روی مهر گذاشت ناخود اگاه صدایی شنید. البته که نه بر عکس خیلی هم خوش می گذره.