ای منتظر غمگین مشو! شاید که نه. قطعا دلیلی داشته که بلگفا دقیقا همان وقتی نابود می شود و همه حافظه مجازی مرا از یادش می برد که قرار است من هم به فراموشی سپرده شوم. بی دلیل نمی دانم این را. آن قدر که دو ماه است فکر می کنم به این که شاید. شاید دیگر باید بار و بنه را بردارم و بروم جای دیگری پهن کنم. آن قدر فکرم مشغول شده بود که حتی یک خط هم نمی رفت از دستم. آمدم این جا خشکم زد! دستانم به نوشتن می روند. این جا باید پهلوی یک آفتاب که دارد .

ف ن اد ى فى الظ ل م ات. أ ن ل ا إ ل اه إ ل ا أ نت س ب ح ان ك إ نى ك نت م ن الظ ل م ين. بدون تعلل و با تسلط کامل به معنا و ساختار آنچه می نگارد. و بعد از کامل شدن متنرا نقطه گذاری می کرد. و این نقطه گذاری تنها به حرمت مخاطبی بود ک قرار بود بخواند و بفهمد آنچه او نگاشته است.

الحسن و الحسین س ی دا ش باب اهل الج ن ه. الحسن و الحسین س ی دا ش باب اهل الج ن ه. جلسه نهم و دهم پیشرفته. جلسه 4 و 5 پیشرفته. دست بوس آسمان در تبریک ولادت عشق. مدرسه دانشجویی قرآن و عترت.

ظهر يكشنبه مسجد النبي منتظر نماز جماعت ظهر. عالم بر سر آدم خراب مي شود وقتي بين اذان نامي از اميرمومنان جان دل نبي اكرم نمي آيد. اصلا اشك امان نمي دهد . حال است ديگر دست خود انسان نيست. اينجا مسجد النبي مركز مضجع شريف جان عال رحمه للعالمين شكوه و عظمت خاصي دارد. اينجا تا چشم مي چرخان قرآن روي قرآن چيده اند. رفت و آمد بسيار است و همه آمده اند براي عرض ادب و احترام به رسول الله. عازم بيت الله حرام هستم.

از این که مادر شدم وکمی درک میکنم خدا چه جور بنده هاشو دوست داره خیلیی خوشحالم. برای اولین بار خوشحالم که زن هستم پون هیچوقت مردها نمیتونند این حس ها رو درک کنند. حالا که باخنده هاش تو دلم کیف میکنم. وبا گریه های از ته دلش گریه. بعضی چیزاروفقط میشه نقل کرد. ویا بهترانکه فقط تصویرش روگذاشت. مثل صحنه ایی ک من نیم ساعت قبل مراسم مسجدارگ توبیرون مسجددیدم.