زندگی قشنگ طنین و عسلی.

پر از حرفهای تازه از بهار دل نازک من. یه جمله تکراری اما دلنشین. حتی سقف هم به زمین نزدیکتره. هوا واقعا در جریانه و خواب رو سبک می کنه. پنجره ها کوچکن اما نور بیشتره . هیچ عنصر گرمی تو فضا نیست . با پرده های مخمل چند لایه . با تمام فرش های دستباف تبریزی. همه چی دارم هیچی ندارم.

و این منم زنی تنها در آستانه فصلی سرد. فکر کنم خیلی بد قولی کردم . آخه از وقتی این فرشته اومده تو دلم و واسش وبلاگ جدا ساختم همش اونو آپ میکنم . خانمی های گل تا موقع اومدن نینی فعلا اونو اپ میکنم تا سرم خلوت بشه . تا اینجا بگم که من و نینی جون خوفیم. میام اینجا رو می اپم. دلم واسه همتون تنگ شده . شاید تا موقع زایمان دوباره برگردیم تهران. حال شوشو و نینی جون هم خوبه نینی تا 20 تیر میاد ایشالا تو بخلم. خاله ها واسم دعا کنین.

زندگی دو نفره من و همسریم. دیروز شنبه خوبی بود . کلی لباس اتو کردم . چای و خرما خوردم . یه دوش آب گرم گرفتم . بعد با حوله ایی که تنم بود پنجره آشپزخنه رو تا ته باز کردم و از هوای ابری لذت بردم . ناهار درستیدم چون مهمون داشتم . بارش برف که نعمتی بس بزرگه . حالا باید شوشو رو ر.

دلتنگیهای من ماه بالای سر تنهاییست. من 29 سالمه 7 ساله ازدواج کردم خیلی احساس خوشبختی میکنم شوهرم 33 سالشه فقط یه چیز تو زندگی کم داریم اونم یه نی نیییییییییییییییییییییییی برام دعاکنید. تو را به خاطر خاطره ها دوست دارم. عاشقانه هاي من و عسليم. آشيانه عشق من وآقاي همسر. مامان توتي و آسموني نازش. كالسكه هاي آشنايي من و بهترينم. زندگي در كنار تو زيباست. مثل ليمو تلخ و شيرين. حاج خانوم و حاج آقاشون.

می خوام دوباره وبلاگمو سروسامون بدم و کم کم از اونچه تا حالا گذشته بنویسم. فقط نمی دونم از کجا شروع کنم. دیروز نمی دونم چم بود ازینجا رفتم خوابیدم تا خود صبح نه شام خوردم نه بیدار شدم. اگه معاف شه کلی تو زندگیمون جلو میوفتیم. دیشب علی تا دم خ.