Date Range
Date Range
Date Range
ما اهل لات و لات بازی نبودیم عشق تو اومد و مجابمون کرد. مستی و نشئگی نمی شناختیم چشمای تو زد و خرابمون کرد. هر کی شوما رو چپ پایید ما مردیم یهو رگ غیرتمون ور اومد. خون جلوی چشامونو گرفت و قاط زدیم و دوره ی خوش سر اومد. هی سر کوچه واسادیم صب تا شب این ور و اون ورو پاییدیم همش. هر چی نفس کش طلبیدیم نبود عربده و نعره کشیدیم همش. باید مجوز عبور می گرفت هر کسی که از کوچتون رد می شد. دور و ورای خونتون می رسید چشماشو درویش نمی کرد بد می شد. مستی و نشئگی نمی شناختیم چشم تو پابند بساطمون کرد.
هرچند شاگرد تو ذهن تنبلی دارد. اما نظر بازی به عشق اولی دارد. یک دسته گل آورده اما سایه ی سردی. همراه خود آواره روی صندلی دارد. با ریزش فکر و خیالاتت درون خود. حس قرابت با نگاه ریزعلی دارد. آتش بزن پیراهن تنگ غزل ها را. نمرود من با خویش وحی منزلی دارد. یک پلکان بالا ببر آسوده تر امشب. دیوانه ای در زیر پایش صندلی دارد. کوچکتر از آن است خان خانه ات باشد. دیوانه ای در شهر روح جنگلی دارد. یا نه در این دوره .
وبلاگ مداح اهل بیت حاج سید کاظم عباس پور.
نگاهت انتهای شب های بارانی است و من هنوز. خیال می کنم دچار آن رگ پنهان رنگها هستی . و فکر کن چه تنهاست اگر ماهی کوچک دچار آبی بی کران باشد . چه فکر نازک غمناکی . ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﻡ ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺶ ﺩﺍﺭﻡ ﺭﻭ. ﻭﻗﺘﯽ که ﺧﯿﻠﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﮐﻮﭼﯿﮏ بودم. ﺷﯿﺸﻪ ﺷﯿﺮﻡ ﺭﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺑﺮﺍﯼ. ﻫﻤﯿﻦ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻡ ﺟﺪﺍﺵ ﻧﻤﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ. ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺗﻮ ﺩﺳﺘﻢ ﺑﻮﺩ , ﺍﻣﺎ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﻢ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ. ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺶ ﺩﺍﺭﻡ ﺭو. ﯾﮑﻢ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ , ﺗﻮﺕ ﻓﺮﻧﮕﯽ ﺭﻭ.
دیدار با صدای جلال مومنی و تنظیم رایکا. نوشته شده توسط گروه موسیقی رایکاها در Sun 6 Jan 2013. تقدیر با صدای حسین امرجی. نوشته شده توسط گروه موسیقی رایکاها در Wed 19 Sep 2012. نوشته شده توسط گروه موسیقی رایکاها در Wed 4 Apr 2012.