یادداشت های روزانه و شخصی. خوشی زیادی یعنی اینکه بشینی به غصه هاس گذشته ات فکر کنی و براشون غصه بخوری. شاید بهتر بود اسم پست رو می ذاشتم حماقت. ااتفاقات پشت سر هم میافتن و تغییرات آدمی رو در موقعیتهای متفاوتی قرار می دن. تغییر شغلی و آرامشی رو که انتظارش روداشتم بهم هدیه شد. دعا می کنم به مافوق محترم که بعد از 2 سال اصرار با استعفام موافقت کرد. اما الان دیگه اصلا نمی رسم خاطراتم رو ولو مختصر بنویسم پس مثل اکثر اوقات می نیمم می نویسم.

دل کوچک من نمی تونه دل کسی بشکنه رمز نده. فرشته جان ممنون از لطفی کردی و وبلاگی که ساختی حتمن در اسرع وقت رجوع میکنم و بهت اطلاع میدهم ممنون از محبتت عزیزم. سونا جان همیشه خصوصی برام پیغام میگذاری نمیتونم جوابت بدم نمیدونم وبلاگت میای یا نه ممنون از لطف پایدارت که کنارم هستی. بالاخره بلاگفا درست شد من به وبلاگم دسترسی پیدا کردم متاسفانه خیلی از پست های قبلیم امکان ویرایش و یا نظراتش ندارم. پست های قبلیم پرید رفت خدا بگم بلاگفا چی کار نکنه امیدوارم که بیاد.

خدایا این وصل را هجران مکن. سال نو رو تبرک میگم و برای تمامی شما دوستانم بهترین هاروآرزو دارم. نوشته شده توسط آینار در. نوشته شده توسط آینار در. بارمان تنها چیزیه که برای من بوده و هست میترسم از دستش بدم. مدام چکش میکنم بهش وابسته شدم با گریه هاش گریه میکنم دلم براش ضعف میره بهم میگن وسواس گرفتی اما نمیدونن اون همه دنیای من شده اگه نداشته باشمش میمیرم. نوشته شده توسط آینار در. نوشته شده توسط آینار در. خاله ها بارمان تپل و چشمهای رنگی داره. نوشته شده توسط آینار در.

تولد و ولنتاین نوستال! بچه ها رمز همون رمز پست قبلیه. ندا و مهسان آدرس وبلاگی که برام گذاشتین اشتباهه میخواستم بهتون سر بزنم و رمز بددم زودی بیایی حاضری بزنین. بچه ها برای اونایی که ایمیل دادن فرستادم رمزو. اینم ایمیل منه دست هرکس نرسید خبر بده. دارم میاااااااام با یه پست خیلی طولانیییییییییییی پس اگه کاری دارین برین کاراتونو انجام بدییییییییییین که وقت کنید بیایی بخونییییییییییید. ببخشید دیگه تایم اینترنتم تو شرکت خیلی کمه.

ماجراهای پ ت و م ت. خوب برای اولین نکته خودتون رو توی شرایط کنکور که هیچ توی زندگی هم با هیچ کس و هیچ چیز مقایسه نکنید! یعنی از تجربیات دیگران استقاده کنید ولی مقایسه نه! این یه نصیحت خیلی مهمه. من بعضی اوقات درس های سنگین رو که توی یه روز میخونم بعد از 5 ساعت دیگه مغزم رد میده! و داشت.

تمام نا تمام مرا او تمام کرد . چقدر زندگی کردم اما تنهام . کاش بدونی چقدر نامردی کردی. کاش مونده بودی و دستمو گرفته بودی و پشت و پناهم شده بودی.

از مریضی بابا تا ترخیص.