Date Range
Date Range
Date Range
مدیریت وبلاگو به مهشید عزیزم داده بودم دیگه تمایلی برای نوشتن نداشتم. با این وبلاگ خاطرات خوب و بدی داشتم . بود هر وقت دلم میگرفت میومدم سراغ وبلاگم . خستم خیلی خسته بیشتر از همه کس و همه چیز. از خودم خستم چون حال و حوصله کسی رو ندارم . شوخی کنم تا یه وقت کسی از دستم دلگیر نشه. این روزا تنها رفیقم بی کسیه . تنها کسی که همیشه بغلش میکنم بازوانمه .
همان سه نقطه های بیچاره. دیگه زحمت رو کم می کنم میرم به سربازی. لطفا ما رو از دعاهاتون بی نصیب نزارید. یه دوس دختر نداریم که دلشون واسه ما تنگ بشه. دلمون به همین دوستامون خوشه. وای خدای من دوباره بلاگفا اومد. این مسئله خیلی ذهنم رو مشغول کرده.
ققط ب تو فکر میکنم. ک لبه عاش قانه ما . ღ ღدختر پاییز ღ ღ. خدایا مارو برای هم نگه دار. به تو و این عشق دیوونه. حالا تو چشمام نگاه کن. بیا تا مقدسترین عشق دنیا را به همگان نشان دهیم. آسمان پر باران چشم هایم.
1575;دمه ی آرشیو ماهانه. از من به خودم مي نويسم. پنجره اي رو به آسمان. آسمان نقره ای شب های زندگی من. حتی با یه قلم بی مرکب . بتونن با یه قلم بازی کنن ویه زندگی زیبا رو با خط خطی هاشون ترسیم کنن . حتی اگر به تصوراتشون نرسن . به امیدروزی که همه به خط خطی های قشنگشون برسن .
هرچند تبر به ریشه ام می کوبی. تا لحظه ی مرگ عاشقت. جلوه ها کردم و نشناخت مرا. منم آن سوسن وحشی که به ویرانه دمید .
این مدت که بلاگفا رفته بود در دست تعمیر خیلی نگرانت بودم. یا شاید نگران خودم بودم! عجیب هوای نوشتنم ارزوست. از قدیم گفتن وقتی چیزی رو از دست دادی قدرشو تازه میفهمی. هر چند یه سری مطالب نیست ظاهرا و کامنت ها نیز هم! ولی باز هم چه خوب که هنوز دیر نشده. وقت نیست و کلمات به سوی سادگی می روند .